شما اینجا هستید
اجتماعی » آسیب های روانی ارمغان نامیمون مشکلات اقتصادی

تعدادی روی صندلی های مرکز مشاوره روانشناسی نشسته اند و منتظر هستند نوبتشان برسد تا بتوانند با روانشناس حرف بزنند، از درد دل هایشان بگویند و از حرف هایی که شاید نمی توانند جلوی کسی به زبان بیاورند، بلکه فرجی حاصل و این مشاوره ها آبی شود روی آتش نگرانی ها و استرس هایشان.

در بین مراجعان مرکز مشاوره، شخصی هست که زندگی اش به خاطر خرید دسته گل در آستانه فروپاشی قرار گرفته؛ به موزاییک های کف سالن خیره شده و چندان حال صحبت کردن ندارد اما با بی حوصلگی ماجرا را تعریف می کند: «یک سال بیشتر نیست که با همسرم ازدواج کرده ام اما در تمام این مدت با وجود مخالفت های همسرم سعی کردم تا حد ممکن رفت و آمدهایمان را کم کنیم و چندان معاشرتی با کسی نداشته باشیم زیرا باوجود کرایه خانه و هزار و یک خرج غیرقابل اجتناب، بهترین راه کم کردن مخارج را در این دیدم که از خرج تراشی های غیر ضروری دوری کنیم چون هر بار که یک مهمان به خانه مان می آید تا چند هفته باید درگیر مخارج کمرشکن آن باشیم. این مسئله روز به روز باعث ایجاد اختلاف بین من و همسرم شده به ویژه این که بعد از ازدواجمان همه ما را به خانه شان دعوت کردند اما من هنوز نتوانسته ام از خجالت همه فامیل درآیم. اما اگر من این رویه را در پیش نمی گرفتم قادر به چرخاندن چرخ زندگی نبودم و همین حالاهم که چندان معاشرتی نداریم نمی توانم از پس هزینه ها برآیم».

او به اختلاف جدیدی که اخیراً با همسرش پیدا کرده اشاره می کند. «چند روز پیش که با همسرم به مهمانی یکی از اقوام او دعوت شدیم، سر خرید دسته گل اختلاف پیدا کردیم، چون شخصی که باید به منزلشان می رفتیم وقتی به خانه ما آمده بود یک دسته گل بزرگ برایمان آورد و همسرم هم اصرار کرد که باید برایشان گل بزرگ ببریم. اما وقتی نمی توانم برای خرید یک دسته گل بیش از ۲۰۰ هزار تومان بپردازم آیا چاره ای جز نرفتن به آن مهمانی باقی می ماند؟ همین موضوع هم باعث اختلافات شدیدی بین من و همسرم شده. من زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم که زندگی ام را از دست بدهم و همه چیز را ببازم. نمی دانم که باید چه کنم و شاید هم من مقصرم اما وقتی کف دست مو نباشد نمی توان آن را کند. حالا به اینجا آمده ام که مشورت کنم و بدانم چگونه می شود کاری کرد که این اختلافات حل شود و زندگی ام را از ویرانی نجات دهم».

 

بیکاری به خاطر تعدیل نیرو

مرد دیگری در بین مراجعان می بینی که در یکی از کارخانه های معروف مشغول به کار بوده و پست مناسبی هم داشته اما کارخانه به دلیل مشکلات مالی دست به تعدیل نیرو می زند و او در این بین از کار بیکار می شود. «وقتی کارم را از دست دادم به ناچار به مسافرکشی روی آوردم اما این مسئله باعث خراب شدن روحیه ام و افسردگی شدید در من شده زیرا از یک طرف این شغل را مناسب کار و تلاشی که تا کنون برای ساختن زندگی و آینده ام کرده بودم نمی دیدم و از طرفی هزینه های زندگی ام با این کار تأمین نمی شد. این مسئله باعث شد تا هر روز بدخلق تر و عصبی تر شوم تا جایی که چند بار دست روی همسرم بلند کردم. این موضوع سر ۷ ماه زندگی ام را به باد داد و همسرم از من جدا شد. حالاهم هر چه می گذرد حالم بدتر می شود و احساس می کنم با دیوانگی محض فاصله چندانی ندارم، این شد که با وجود هزینه های بالای مشاوره تصمیم گرفتم هر طور هست به اینجا بیایم و خودم را از باتلاقی که هر روز بیشتر در آن گرفتار می شوم نجات دهم».

 

خودکشی برای بیکاری

آن طرف تر مردی حدود ۳۳ ساله را می بینی که بر اثر استرس، مدام بند ساعت مچی اش را باز و بسته می کند. جوانی که با مدرک مهندسی صنایع اما نتوانسته در شغل مناسب خود مشغول به کار شود و ناچار روی به مسافرکشی آورده. «گمان می کردم وقتی فارغ التحصیل شوم می توانم کار خوبی پیدا کنم و یا اینکه برای خودم شغلی دست و پا سازم اما وقتی متوجه شدم نه شغلی هست و نه پولی برای ایجاد شغل همه امیدها و آرزوهایم به یکباره سقوط کرد. به ناچار مشغول مسافرکشی شدم اما درآمد این کار آنقدری نیست که بتوانم آینده ام را تضمین کنم. از یک طرف فشار خانواده برای ازدواج و از طرف دیگر بلاتکلیفی خودم تا حدی پیش رفت که ناخواسته دست به خودکشی زدم. وقتی آدم کم می آورد هیچ کاری از دستش ساخته نیست جز اینکه تصمیم به از بین بردن خود بگیرد».

 

تورم و گرانی عامل استرس و فشار روانی

نتایج یک افکارسنجی نشان می دهد که بیشترین علل استرس ها و فشارهای روانی مردم بر اثر تورم و گرانی است، در این بین هم اعداد و ارقامی که نرخ تورم را نشان می دهند و سال هاست که با خیال آسوده قرص و محکم در جدول نشسته اند و قصد پایین آمدن را هم ندارند، انگار نه انگار که هر چه آتش هست زیر سر آن هاست. آماری که فقط یک عدد هستند و به راحتی سر زبان می چرخند اما همین اعداد طبق نتایج نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران، اصلی ترین منبع ایجاد استرس و فشار روانی بر زندگی مردم شناخته شده اند. اعدادی که فقط یک عدد هستند، گاهی نیم درصد بالاتر و گاهی نیم درصد پایین تر؛ اما نشان می دهند که هزینه های سرسام آور زندگی، گرانی و تورم، چند درصد کمر مردم را بیشتر خم و چند درصد قدرت زندگی بهتر را از آنان سلب کرده، چند درصد آنان را غمگین تر و چند درصد میان آنان و لبخندی که روی لب هایشان بوده فاصله انداخته است. اعدادی که چند ثانیه بیشتر طول نمی کشد که شمرده شوند اما سال هاست که زندگی درصد بالایی از جامعه را تحت سلطه خود درآورده اند.

 

رجوع به مشاور برای مشکلات اقتصادی

حالا در این میان مردمی مانده اند که با وجود استرس ها، اضطراب ها و افسردگی هایشان چندان توان مالی رفتن به مراکز مشاوره و مشورت با روانشناس را ندارند و ویزیت های بالای مشاوره، خود عاملی است برای آن که آنان کمتر به این مراکز مراجعه کنند و کمتر توان بهره گرفتن از مشاوره های درست و اصولی برای حل مشکلات روحی و روانی شان را داشته باشند. اما در بین همان هایی هم که دل به دریا زده و تصمیم گرفته اند تا از کمک یک مشاور روانشناس بهره بگیرند و درمانی برای استرس ها و کابوس های شبانه خود پیدا کنند، می توان افراد زیادی را دید که بار گرانی و مشکلات اقتصادی بزرگ ترین دلیل اضطراب ها و غمگین بودنشان است.

این درست همان نکته ای است که روانشناسان که هر روز با تعداد زیادی مراجعه کننده سر و کار دارند به آن اشاره می کنند. از نظر آنان در سال های اخیر به وی‌ژه از ۶-۵ سال گذشته تاکنون درصد بالایی از مراجعان به دلیل افسردگی ها، استرس ها و اضطراب هایی مراجعه کرده اند که عمدتاً ریشه آنان در مشکلات اقتصادی، تورم و گرانی هایی است که مردم هر روز و هر لحظه با آن دست به گریبان هستند.

شرایط ناسالم اقتصادی باعث شده که طبقه متوسط و ضعیف جامعه که درصد بالایی را هم به خود اختصاص می دهند در بسیاری از موارد دچار مشکلات عدیده شوند و این مسئله زندگی آنان را از هر لحاظ تحت تأثیر قرار داده است. در بین مراجعان به وفور اشخاصی دیده می شوند که به دلیل مشکلات اقتصادی و نخواندن دخل و خرج زندگی به مراکز مشاوره مراجعه کرده اند تا لااقل درمانی برای کنترل و مدیریت استرس هایشان پیدا کنند یا چاره ای بیابند برای گره زدن دوباره رشته های زندگی شان که بر اثر مشکلات اقتصادی در حال پاره شدن است.

 

مشکلات مالی عامل گسست خانوادگی

به گفته روانشناسان مشکلات مالی مردمی که هر چه می دوند باز هم نمی توانند به سطح استاندارد و نرمالی از امکانات رفاهی دست پیدا کنند باعث شده تا بسیاری از جوانان نتوانند به راحتی ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند. این موضوع پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد، چرا که وقتی در جامعه ای نسبت ازدواج کاهش می یابد شاهد بالارفتن جرایمی که ناشی از ناکامی هاست خواهیم بود و افزایش اعتیاد، خودکشی و انواع آسیب های اجتماعی را در پی خواهد داشت.

وقتی با مسئله افزایش تورم رو به رو هستیم می بینیم که هر چه گرانی بیشتر می شود و رفاه مردم کاهش می یابد به همان نسبت گسستگی های خانوادگی بیشتر و بسیاری از زندگی ها به بن بست طلاق ختم می شوند. حتی معاشرت های خانوادگی به شدت تحت تأثیر این مسئله قرار گرفته و اقوام و فامیل نمی توانند مانند گذشته زود به زود دور هم جمع شوند و با هم وقت بگذرانند زیرا این کار برای آنان خرج زیادی بر می دارد و از عهده شان خارج است.

 

ارمغان ناکامی های اقتصادی کدام اند؟

در همین زمینه تحقیقات نشان داده که هرگاه قدرت اقتصادی و مالی مردم کاهش می یابد، ناکامیهای آنان بالا می رود و نخستین واکنش جامعه به این ناکامی ها، پرخاشگری است. در این شرایط روز به روز شاهد افزایش جرم و جنایت، بزهکاری ها، کلاهبرداری ها و گسترش انواع و اقسام آسیب های اجتماعی خواهیم بود.

مطابق همین تحقیقات نتیجه دیگر ناکامی ها، افسردگی و رخوت تک تک شهروندان و در نتیجه کل جامعه است که این مسئله هم در جای خود قابل تأمل است و ناهنجاری های زیادی را به دنبال دارد.

اما سومین دستاورد ناکامیهای افراد جامعه دچار شدن آنان به بی تفاوتی است که نتیجه آن به روشنی در جامعه امروز قابل رویت است و نامهربان شدن شهروندان نسبت به یکدیگر را می توان به راحتی مشاهده کرد. از رانندگی های آنان و داد و دعواهای بیهوده در کوچه و خیابان گرفته تا جرایم سنگین تر مانند جعل و کلاه گذاشتن سر یکدیگر و …

بنابراین می توان با قاطعیت گفت که بر اساس مشاهدات میدانی در این سال ها تعداد مراجعانی که از بیماری ها و اختلالات ناشی از مسائل و مشکلات مالی مراکز مشاوره مراجعه کرده اند بسیار افزایش یافته و این طبیعی است که با کم شدن رفاه و قدرت خرید مردم، ناکامی ها و پرخاشگری ها و بالطبع مشکلات گوناگون روحی شان رو به افزایش باشد.

تحقیقاتی که صورت گرفته نشان می دهد استرس های مالی، استرس های خانوادگی و فردی را به دنبال داشته و آنان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. البته باید دانست اشخاصی که به روانشناس مراجعه می کنند از حداقل ها برخوردارند اما قطعاً در دل جامعه وضعیت وخیم تری در جریان است و هستند مردمانی که از مشکلات روانی رنج می برند و توانایی مالی برای مراجعه به روانشناس را هم ندارند.

 

راهکار چیست؟

با این وجود روانشناسان راهکارهایی را که شاید بتوان با انجام آن ها بار استرس ها را کاهش داد، نشان می دهند. این راهکارها که از جنبه خود اشخاص قابل اجراست شامل «آموزش اصولی به فرزندان برای درست خرج کردن پس انداز به موقع، درک یکدیگر برای تأمین هزینه های زندگی، دوری از چشم و هم چشمی خانوادگی، کم کردن توقعات تجمل گرایی و آموزش تاب آوری در خانواده جامعه و…» می شود.

در این میان اما راهکارهایی که باید دولت لحاظ کند شامل «کاهش بیکاری، تخصیص بودجه های لازم به کارخانجات برای جلوگیری از تعدیل نیرو، آموزش تاب آوری اقتصادی در جامعه توسط آموزش و پرورش  رسانه، تدوین قانون برای حمایت از فارغ اتحصیلات دانشگاهی جهت یافتن شغل مناسب، حمایت همه جانبه از اشخاص برای ایجاد شغل مناسب و از همه مهم تر کاهش تورم و کنترل گرانی و…» خواهد بود. / منبع: زیبا امیدی فر، خبرگزاری کوردپرس

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

سایت خبری سقز رووداو | خبری | اجتماعی | کوردانه | اقتصادی | سیاسی | فرهنگی | گزارش | عناوین بین الملل