هدی امامی*
کرونا بی مهابا و با قدرتی بیش از پیش در میان مردمان جولان می دهد و با هرم هر نفس بر نفس دیگری می نشیند و بر محمل جانی که نشیند آن را بی تاب یا بی جان می کند. بسیاری از پیام هایی که ما در ارتباط با کرونا دریافت می کنیم مربوط به بهداشت فردی و سلامت جسمی است حال آنکه همه گیری سریع این بیماری نشان از ابعاد اجتماعی یا بهتر بگوییم ضد اجتماعی بودن کووید نوزده دارد! همچنین روند جانکاه و پراسترس ابتلا و خطر درگیر نمودن اعضا خانواده و افراد مهم زندگی، فرد بیمار را با بحران های روحی و احساس گناه مضاعف رو به رو می سازد که تاثیرات جبران ناپذیری بر روان مبتلایان بر جای خواهد گذاشت.
این روزها زیاد می شنویم که یک دیدار دوستانه، همنشینی در جمعی ولو کوچک اما در مکانی مسقف و بسته، برگزاری مراسم های شادی یا عزاداری منجر به فاجعه و تشدید همه گیری کرونا شده است. پس از برگزاری یک مراسم عروسی، دایی جوان داماد بر اثر ابتلا به کرونا فوت می شود خانواده داماد، عروس را به علت اصرار در برگزاری مراسم مقصر می داند و خواهان طلاق می شود. در یک دوره دوستانه کوچک، مهمانان به کرونا مبتلا می شوند و دعوت کننده و اولین کسی که علائم را نشان داده دچار توبیخ و شماتت واحساس گناه شدید می شوند. بیماران کرونایی در قرنطینه از اضطراب آلوده کردن دیگران در چند روز نخست بی اطلاعی، آشفته بیخواب و ضعیف و مضطرب می گردند، دوستی هایی پایان می پذیرد، چراغ مهمانی ها خاموش می شود و فرزندان از والدین و بالعکس دوری می کنند تا مبادا عزیزشان به دست خودشان از میان برود و این صحنه ها گوشه ای از فعالیت های خارق العاده ضد اجتماعی بیماری کروناست. هم او که انسان ها را با هم نمی خواهد و هر تجمعی را برنمی تابد و مشتاق تعطیلی مکان های عمومی و تجربه های با هم بودگی است. چنانچه با قوانینش سازگار نشوی یا از بیماری خواهی مرد یا از حس گناه یا داغ ننگ اجتماعی.
استیگمای اجتماعی سلامت، در ارتباط با بیماران کرونایی هر روز ابعاد جدیدی پیدا می کند. سازمان بهداشت جهانی سه عامل را پدیدآورنده وضعیت استیگمای اجتماعی حاصل از بیماری کرونا عنوان می کند: ۱) کووید ۱۹ بیماری نوپدیدی است که هنوز ناشناختههای زیادی در مورد آن وجود دارد. ۲) ما اغلب از ناشناختهها میترسیم؛ و ۳) به راحتی این ترس را به دیگران منتقل و مرتبط میکنیم. ترس از اجتماع در افراد سالم بدلیل ناشناخته بودن پدیده ، ناقلان بی علامت و بیماران و اعمال رفتارهای تبعیض آمیز، بی حرمتی و انگ زنی به فرد مبتلا در دایره آستیگمای کرونایی قرار می گیرند. به دلیل مرموز و ناشناخته بودن کرونا، بیمار حتی در قرنطینه و به خصوص پس از طی دوران قرنطینگی و زمانیکه دیگر خطری برای انتقال ویروس به دیگران ندارد با داغ ننگ اجتماعی رو به رو خواهد بود. از این رو است که استیگمای سلامت می تواند برای مبتلایان و خانواده هایشان خسارت بار تر از خود بیماری باشد و حقوق انسانی و اجتماعی شان را تضییع نماید. برچسب زنی در موارد بسیاری، منجر به طرد فرد از محیط کار، تحصیل و حتی خانواده می شود و این می تواند منجر به مخاطرات جدی چون انکار و پنهان کاری بیماران کرونایی و عدم رعایت قرنطینگی توسط ایشان و به تبع آن گسترش روزافزون این اپیدمی گردد.
حال که یک ویروس با وزن ۵ گرم در سراسر جهان! زندگی اجتماعی انسان را به بازی نابودی فراخوانده است، سیستم ایمنی جامعه هر قدر قوی تر، به مقابله با این تهاجم برمی خیزد. زنجیره ای که انسان ها را گرداگرد هم نگاه می دارد و ما را در جامعه به یکدیگر متصل نگاه داشته است، همکاری در سایه تبعیت از قوانین، فرهنگ همدلی، تشریک مساعی و ایثار و درک متقابل و تاب آوری از جمله آنتی بادی های هر جامعه در برابر کرونا خواهند بود.
تارو آسو، معاون نخست وزیر ژاپن در پاسخ به این سوال که چگونه ابتلا به کووید نوزده در کشورش کنترل شده و تلفات کمی دارد، از فاکتوری یاد کرد که البته به دلیل فهم غلط از آن، مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت. آن فاکتور به نام “میندو” اشاره به کیفیت زندگی و سطح فرهنگی مردم ژاپن دارد. او گفته بود میندو در کشور شما و کشور ما فرق دارد و محکوم به نژادپرستی شده بود اما در واقع او اشاره به مولفه های فرهنگی داشت که به تجربه، در مهار کرونا و ادامه حیات اجتماعی ژاپنی ها موثر افتاده است و می تواند الگوبرداری شود. بسیاری از آن مولفه ها را چون فرهنگ همدلی و تشریک مساعی ما نیز به صورت قدرتمندی دارا هستیم. اما می توانیم فاکتورهای دیگری چون اعتماد ، قانونمندی و صداقت را تقویت کنیم. این جوشش و خواستن باید از جانب دولت -ملت صورت گیرد به گونه ای که حیات اجتماعی را در شرایط دگرگون شده فعلی حفظ نماید.
قوانین حمایتی از بیماران کرونایی منجر به مسئولیت پذیری، کاهش فشار روانی و افزایش صداقت در فرد مبتلا خواهد شد. رسانه ها همچنان و بدون وقفه باید در جهت آگاهی بخشی و فرهنگ سازی در جهت گذران روزگار کرونایی بازیگرانی فعال باشند. اگرچه کووید نوزده برای متخصصان سلامت نیز همچنان ابعاد ناشناخته بسیار دارد اما آگاهی بخشی از جنبه هایی که منجر به رفتار پیشگیرانه در افراد می شود و همچنین کنش همدلانه با بیماران را در سایه فهم بهتر از شرایط ابتلا و بهبود همراه خواهد داشت، برای سلامت روان افراد ضروری به نظر می رسد. اینکه فرد مبتلا زمان دقیق قرنطینگی را بداند و حتی در صورت بهبود، موعد مقرر را نگاه دارد مستلزم اطمینان او از پذیرش مجدد در میان افراد جامعه است. در نهایت اینکه زنده نگاهداشتن عشق به دیگری و امیدواری به آینده ای بهتر در قلب هایی که امروزه در تنهایی شان، ترجمان جدایی و گسیختگی شده اند، مفهوم مرکزی حفظ زندگی اجتماعی در شرایط کنونی است و عزم عمومی در پاسداشت این ریشه ها را می طلبد.
*دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی
- سقز رووداو
- کد خبر 13320
- بدون نظر
- پرینت