نکته ی قابل توجه آن است که این تخریب و تهاجم هیچ وجوه قانونی ندارد و مبتنی بر ایدئولوژی خاصی است، حال پرسش این است که چگونه چنین وضعیتی امکان پذیر شده است؟
در یونان باستان زحمت و کارهای طاقت فرسا به برده¬ها داده میشد و یونانیان خود بیشتر به کارهای فکری، تجارت و نظامی مشغول بودند. آنان بر این باور بودند که نیروهای دشمن وقتی اسیر میشوند باید به بردگی گرفته شوند، وقتی به بردگی گرفته شدند مجبور می شوند زبان یونانیها را یاد بگیرند تا بتوانند فرمان یونانیها را به درستی اجرا کنند (مراجعه کنید به تاریخ فلسفه راسل). این تنها به معنای اسمیلاسیون(یکسان سازی) یا تفاوت سازی نیست، بلکه در حین اینکه برده ها از یونانیان متفاوت و جدا قلمداد میشوند باید با آنان یکسان سخن بگویند. تفاوت در حین تشابه و تشابه در حین تفاوت.
حال اگر به مسئله کوردها در چارچوب فرهنگی ایران توجه کنیم کوردها با زحمت و کارهای طاقت فرسایی چون نیروهای کارگری در شهرهای بزرگ، کولبری و … تحقیر شدند و ارادۀ آنان گرفته شد، چنانچه در سالهای قبل تذکر دادم کورد به مثابه کولبر و کوردستان به مثابه کولبرستان قلمداد شد. چنین نگاهی، کورد را در ذهنیت ایرانیها را مثابه انسان ضعیف النفس، بی اراده و بیفکر ترویج داد. حال با چنین نگاهی کورد و کوردستانیها را وابسته، زیردست و برده قلمداد میکند و گامی برای اسمیلاسیون(در حین تفاوت) از بعد زبانی، شهری، هویتی و … فراهم میسازد و حتی چنین نگاهی به کوردها، آنان را همچون هوموساکرها از ذیل قانون خارج میکند و هر شخصی در این نگاه(همچون نقده)، به خودش این اجازه را می دهد که به یک عابر پیاده شلیک کند که گویی در کوه به شکار رفته است که گویی در دایره قانون خارج است و محاکمه نمیشود. یا به راحتی به خودش اجازه سوزاندن یک مجسمه ای(ماموستا هه ژار) میدهد که حتی رهبر انقلاب از وی به عنوان یک نابغه نام میبرد.
در واقع، کوردها با کولبری و زحمت و عدم توسعه یافتگی در نگاه ایرانیها به حدی تحقیر و ضعیف شدند و دامنه ای برای انفکاک از سایرین(سایر قومیتها) فراهم آوردند که حتی در این حقارت تنهایش نمیگذارد و حتی لباس و زبانش را درمی آورد تا به گونۀ خیالی مشابه شود.
لذا تنها با اتکا به رویکرد اسمیلاسیونی(یکسانسازی) یا به رویکرد تفاوت سازی نمیتوان تحلیل کرد. کوردها تا آنجا میتوانند انفکاک یابند که تحقیر و زیردست شوند( یا حداقل آن را در حوزه خصوصی نگه دارد و در عرصه عمومی نباید بروز و ظهور یابد)؛ و تا آنجا میتوانند مشابه شوند که زیردست باقی بمانند.
*جامعه شناس
- سقز رووداو
- کد خبر 14673
- بدون نظر
- پرینت