اگر او هنوز زنده باشد، اکنون ۱۴ ساله است و مطمئناً با دیدن سقوط بشار اسد یکبار دیگر به اجرای عدالت امیدوار شده است.
خاندان اسد بیش از نیم قرن با سرکوب و خونریزی بر سوریه حکومت کردند و پسر، در جنایت و وحشیگری گوی سبقت را از پدر ربود. هنوز یک ماه از سخنان بشار اسد در نشست سازمان همکاری اسلامی و اتحادیهی عرب در ریاض نمیگذرد که با تبختر و تفرعن خاصی که از توهم پیروزی قطعی بر مردم سوریه و پذیرش مجدد دولت او در اتحادیهی عرب نشأت میگرفت، رهبران اعراب را به ناتوانی و بیمسئولیتی در قبال جنگ غزه متهم کرد. اما این اطمینان کاذب و اعتماد بهنفس بیبنیاد در کمتر از دو هفته دود شد و به هوا رفت.
ظاهراً دیکتاتورها در مقطعی از سلطهی غیرمشروع خود بهجایی میرسند که از درک اتفاقات اطرافشان عاجز میمانند و حاضر نیستند بپذیرند که خودمحوری و سرکوب از جایی به بعد دیگر جواب نمیدهد. آنها بصیرت تشخیص آن لحظهی خاص تاریخی را ندارند و چنان در توهم خودبزرگبینی غرق میشوند که در نهایت با صدای فروریختن ستونهای نخوتشان بهخود میآیند، که البته دیگر کار از کار گذشته است. در نهایت اگر شانسی داشته باشند، با بدنامی و بدون هیچ عزت و آبرویی از مهلکه میگریزند، درست مانند اسد که البته هنوز مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار او خواهد بود. امیدوارم حکومت بعدی سوریه آنقدر مردمی و مشروع باشد –که البته چنین بهنظر نمیرسد- که کمیتهی ویژهای برای بازگرداندن اسد و تمام کسانیکه در جنگ داخلی سوریه باعث مرگ و رنج و آورگی میلیونها نفر شدند تشکیل دهد و آنها را به دست عدالت بسپارد. نمونهی دولت اسراییل در بازگرداندن سران آلمان نازی و محاکمهی عاملان قتلعام یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم، نمونهی موفقی در این رابطه است.
خاورمیانه روزهای سرنوشتسازی را تجربه میکند که میتواند به تغییر کامل چهرهی سیاسی آن منجر شود. این روند با حملهی کاملاً اشتباه حماس به اسراییل در ۷ اکتبر آغاز شد و ظاهراً هنوز سکانسهای مهم دیگری از فیلم بلند این تغییرات دامنهدار باقی مانده است. اشتباه است اگر فکر کنیم که این روندها اتفاقی هستند و بدون هیچ برنامهی مشخصی پیش میروند.
ناگفته پیداست که اکنون بازیگران جدیدی در عرصهی سیاست و قدرت سوریه ظهور کردهاند و با سقوط اسد، بازیگران مهمی مانند روسیه و ایران بهطور کامل از این صحنه حذف شدهاند. یکی از مشروعترین و نیرومندترین بازیگران حاضر در این کشور کُردها هستند که در ۱۴ سال گذشته با درایت و واقعبینی ویژهی خود توانستد هویتشان را از نو تعریف کنند و مدل نسبتاً موفقی از حاکمیت سیاسی را در مناطق تحت کنترل خود ارائه نمایند. آنها در رویدادهای دو هفتهی اخیر نیز با هوشیاری توانستند جغرافیای حضور خود را گسترش داده و خلأ ناگهانی قدرت را در مناطق زیادی پُر کنند.
اگرچه اردوغان از سقوط اسد خوشحال بهنظر میرسد، اما رؤیای او در مورد نابود شدن کیان سیاسی کُردها، حداقل تا این لحظه بهشکل کاملاً معکوسی تعبیر شده است و روند وقایع در سوریه در جهت خواستههای او حرکت نمیکند. کُردها باید با درک تحولات جدید، آمریکاییها را به ماندن در سوریه ترغیب کرده و دستاوردهای خود را بیش از گذشته تثبیت نمایند. احتمالاً سوریه به سمت درگیریهای دیگری خواهد رفت که مهمترینِ آنها جنگ و برخورد میان نیروهای تحریرالشام و دیگر گروهای طرفدار ترکیه با کُردها خواهد بود.
کُردها میتوانند با اتخاذ یک رویکرد مرکب از مقاومت، دیپلماسی و گفتگو و همچنین کسب حمایت آمریکا، اروپا و حتی برخی دیگر از کشورهای منطقه، بخش مهمی از دستاوردهای ارضی و سیاسی خود را حفظ نمایند و در آیندهی این کشور نقش تعیین کنندهای داشته باشند.
- سقز رووداو
- کد خبر 20104
- بدون نظر
- پرینت