فرهاد امینپور روزنامه نگار
مدتهاست که بخش قابل توجهی از روشنفکران، ادیبان و نویسندگان کُردستان، استقلال و ابتکارِ عمل خود را از دست داده و توسط گروههای فشارِ فعال در فضاهای مجازی (فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام و…) مدیریت و رهبری میشوند؛ گروههایی ایدئولوژیزده و احساسی که ضمن تعیین دستورکارهای روزانه برای فعالین فکری، بیپروا مرزهای اخلاقی را درمینوردند و با ابزارهایی از جنس تهدید و تخریب و هتکِ حرمت، بسیاری از روشنفکران کُرد را ناگزیر به همراهی یا سکوت مینمایند.
متأسفانه بسیاری از ادیبان و نویسندگان ما از ترس مواجهه با تبعات چنین تخریبهایی، دستورکارهای ارائه شده توسط سربازانِ بیشمارِ دنیای مجازی را به مبنای رفتار خود تبدیل یا در عین ناباوری، برای آنها پشتوانههای علمی و تئوریک دست و پا میکنند. این وضعیت فضای فکری جامعهی ما را بهشدت بیمار و مطالبات فرهنگی و سیاسی ما را بهشکل وصفناپذیری غیرواقعبینانه و دستنیافتنی نموده است. به بیان دیگر مطالبات فرهنگی و سیاسی ما که در شبکههای مجازی و بدون پرداختن به پیشزمینههای تاریخی، علمی، فرهنگی و سیاسی دچار تورم شدید شدهاند نسبت مشخصی با بضاعت فکری و توان واقعی جامعهی ما ندارند.
لازم به ذکر است که بر اساس منطقِ عمومی حاکم بر ظهور و کارکرد گروههای فشار، این افراد و گروهها اغلب از اصول و مبانی حزبی نیز عبور نموده و حتی در صورت نارضایتی حزب متبوعشان، رهبران خود را نیز به محافظهکاری و انحراف متهم میکنند. بهعبارت دیگر به دیوهایی رها شده از بطری میمانند که حتی رهبران نیز به سختی میتوانند آنها را به داخل بطری بازگردانند. این گروهها که توسط حکومتهای غیردمکراتیک یا احزاب و جریانهای ایدئولوژیک برای سرکوب و ساکت نمودنِ مخالفان طراحی و سازماندهی میشوند کمکم با گسترش دامنهی صلاحیتهای خود، به معیار تعیین و تبیینِ خوبی و بدی، خدمت و خیانت و اخلاق و بیاخلاقی تبدیل شده و هر کس و جریانی را که اندیشه و رفتاری مخالف با آنها داشته باشد از دمِ تیغ تخریب میگذرانند.
تازهترین نمونه از حماسهی گروههای یادشده حمله به مظهر خالقی خوانندهی نامدار کُرد به اتهام بازگشت به ایران و همچنین حکومتی خواندنِ کنگرهی مشاهیر کُرد در سنندج بود. متأسفانه مطالب منتشر شده توسط این گروهها در دو هفتهی گذشته، یکبار دیگر مرزهای وقاحت و بیاخلاقی را جابجا کرد و زنگ خطرهای جدیدی را برای فرهنگ و هنر کردستان به صدا درآورد. البته علاوه بر گروههای یادشده که همواره و در هر وضعیتی، حرکتهای فرهنگی و مدنی را در کردستان، بدیلی برای احزاب و جریانهای متبوعشان به حساب میآورند و گسترش فضاها و فعالیتهای فرهنگی را مانعی برای رسیدنِ هرچه سریعتر به اهداف و آرمانهای خود تلقی میکنند این کنگره دو گروه منتقد دیگر هم داشت که گروه اول به دلیل آنچه بیمهری دستاندرکاران نسبت به خود میخواندند (انتخاب نشدن به عنوان شخصیت مشهور یا دعوت نشدن بهعنوان میهمان) با آن مخالف بودند و گروه دوم اگرچه با نفس برگزاری آن موافق بودند اما به مواردی چون مکانیسم انتخاب چهرهها، حضور غیرضروری یا بیش از اندازهی شخصیتهای دولتی و حکومتی و ناهماهنگیها اعتراض داشتند که قطعاً باید چنین انتقاداتی را شنید و با حسننیت مورد ارزیابی قرار داد.
اما به باور من علیرغم همهی تخریبها و همچنین تحت تأثیر قرار گرفتنِ برخی نویسندگان و هنرمندان که بیدشان با آرامترین بادهای فضای مجازی به لرزه میافتد و در مواجهه با قدرت سیاسی نیز اغلب رفتاری دوگانه دارند کنگرهی مشاهیر کُرد با حضور شخصیتهای مستقل و قدرتمندی چون مظهر خالقی، شهرام ناظری، انور قرهداغی، کیهان کلهر، کُردستان مکریانی، قطبالدین صادقی، کلیمالله توحدی، علیاکبر مرادی و… کنگرهای موفق و تأثیرگذار بود. حقیقت این است که نویسندگان و هنرمندان اصیل و استخواندار به سختی تحت تأثیر فضاسازیهای کاذب و حملههای غیراخلاقی قرار میگیرند و همواره استقلال رأی خود را حفظ میکنند. مظهر خالقی به خوبی نشان داد که میتوان تشخص، اصالت، نجابت و استقلال رأی را در یکجا جمع کرد و به عنوان یک نخبه و روشنفکر حقیقی و ریشهدار، مرعوب جوسازیهای دروغین و ایدئولوژیک نشد. او با وقارِ مثالزدنی خود ثابت کرد که تشبیه نمودنش به “شوان پرور” چقدر بیپایه و توقعات سیاسی و ایدئولوژیک از یک کاراکتر فرهنگی و غیرسیاسی، چهاندازه ناشی از توهم و نفرتِ صِرف بوده است. بهراستی او آنقدر بزرگ ظاهر شد که حضور مسئولین دولتی و سیاستمداران را نیز بهکلی کمرنگ ساخت. تردیدی نیست که مظهر خالقی الگویی کامل از یک نخبه و روشنفکر اصیل، مقتدر، متشخص، مستقل و اخلاقمدار کُرد و ثروتی بزرگ برای هنر و فرهنگ کُردستان است که میبایست به دقت از آن محافظت نمود.
کنگره همچنین به فرصتی برای حضور و هماندیشی افراد و شخصیتهای زیادی از نقاط مختلف جغرافیای وسیع کردستان (شمال، جنوب، شرق) با لهجههای متنوع تبدیل شد؛ از سورانی گرفته تا هورامی و زازایی و کلهری و کُردی خراسانی. ضیافتی از شخصیتها و لهجههای زیبای زبان کُردی که همگی فرصت خودنمایی و عرض اندام یافتند و برای رفع برخی گلهمندیها، باهم به گفتگو نشستند. نباید به سادگی دستاوردهای فرهنگی این رویداد را تحت تأثیر برخی نارضایتیهای ناشی از سهمخواهی یا نفرت ناشی از تعلقات ایدئولوژیک نابود ساخت. نمیتوان محصول رنج و تلاش یکسالهی دهها شخصیت علمی و دانشگاهی و صدها دانشجوی دلسوز و با انگیزه را نادیده گرفت و به آن تاخت. بیانصافی است به افرادی چون دکتر بختیار سجادی و همکارانش که آشکارا همهی زندگی خود را صرف توسعه و ترویج زبان و ادبیات کُردی و پرورش نسلهای آینده کردهاند برچسب زد. سوگند گروهیِ اتمام تحصیلات کارشناسی دانشجویان رشتهی زبان و ادبیات کُردی که برای اولین بار در ایران صورت میگرفت اولین میوهی شیرین این تلاشِ صادقانه است که همهی کُردهای ایران باید به آن ببالند.
روشنفکران، ادیبان و نویسندگانِ ما باید استقلال و ابتکار عمل خود را بازیافته و فارغ از جوسازیهای دنیای مجازی، دستورالعملهای فکری و سیاسی لازم را برای خیر عمومی جامعه تدوین و تبیین کنند. جامعهی ما بیش از هر زمان دیگری به روشنفکرانی شجاع و آگاه نیاز دارد که نه مرعوب تهدیدها و سرکوبهای قدرت سیاسی شوند و نه خود را به فضای بیمار و تودهپسند شبکههای مجازی بسپارند. بیتردید نقد شجاعانهی هر دو سوی این معادله، وظیفهی روشنفکرانِ راستین و شرافتمند است نه دوری و نزدیکی گاهبهگاه به هر کدام از آنها بر اساس مصلحتها یا ترسهای مقطعی. اکنون روشنفکری کُردستان به بازپسگیری استقلال و اعتبار به یغما رفتهی خویش توسط دنیای مجازی نیاز دارد.
*این یادداشت نظر نویسنده بوده، انتشار آن در سقزرووداو به معنای تایید یا رد مطلب نیست.
- سقز رووداو
- کد خبر 12527
- بدون نظر
- پرینت