۱ــ اگر کسی در راستای دفاع از حقوق زنان یا مثلا اقلیتهای جنسی شعار بدهد حتا اگر خود هم عمل نکند، باز یک قدم پیش آمده است و میتوان با اتکا به همین شعارها او را مورد نقد و بازخواست قرار داد! بعید هم نیست روزی همین شعارها به شعور بدل شوند، حتا اگر هم چنین نشود باز اثر تابوشکنی و آگاهی بخشی آنها انکارناپذیر است.
۲ــ به طور طبیعی آنانکه شعار بی عمل میدهند به مراتب بهتر از آنانند که سخن گفتن از حقوق مثلا زنان را حتا در حد شعار هم تحمل نمیکنند و گاهی کفر میدانند چون با دسته دوم حتا نمیتوان دیالوگ هم کرد!
۳ــ گویندگان این جملە(شعار دهندەها از همە بدترند) بە عمد یا غیر عمد در خدمت کمرنگ کردن، سانسور شدن و زشت جلوه دادن تلاش برای احقاق حقوق آن گروه انسانی مد نظر هستند!
🔻مردسالاری یک مسئله ساختاری ناشی از بسترهای فرهنگی ــ اجتماعی، صدها ساله است که مرد و زن هرچند ناهمسان اما هردو قربانیان آنند. مثلا مردی که مادر یا همسرش از تحصیلات عالی محروم مانده است ناخواسته بخشی از این محرومیت را به دوش میکشد.
اگر چه ناعدالتیها در جهان هرگز محو نخواهند شد اما ما انسانها میتوانیم از میزان آنها بکاهیم یا بر آنها بیافزاییم.
با همه ناعدالتیهایی که بخشی ریشه در گذشته دارند و بخشی هم محصول جهان مدرنند باز میتوان مدعی شد که در حال حاضر جهان در بهترین دورانی است که تا امروز به خود دیده است.
تا آنجا که به جامعه کوردستان بر میگردد، مثل هر جامعهای دیگر، در گذشته حقوق بشر به عام و حقوق زن به طور خاص در آن اصلا محلی از اعراب نداشت! هر ادعای کوچک و بزرگ غیر از آن توهم است. چنانکه منشور حقوق بشر کورش(بخوانید فرمان حاکم) هم یک توهم ملیگرایانه است! چون اصولا بشری به معنای امروزی وجود نداشت! یعنی انسان به معنی فرد و حقوق فردی وجود نداشت، بلکه آنچه بود تنها ارباب بود و رعیت و رابطه تنها امر و اطاعت بود.
لذا مسئله حقوق بشر و حقوق گروههای خاص، به طور کلی مسائلی متاخر و محصول اندیشه و جهان مدرن هستند و هرگونه ادعا در مورد جایگاه والای زنان و قدرت تعدادی خاص از زنان در هر دوره تاریخی که باشد، یا نوعی استثنا بودهاند یا در چارچوبهایی غیر از چارچوب رعایت حقوق زنان قابل تبیین هستند.
البته میتوان مدعی ساختار بازتر برخی جوامع مثل کوردستان به نسبت زنان در برخی ابعاد در مقایسه با جوامع دیگر یا جوامع همجوار شد؛ اما این میتواند مربوط به تفاوت در سیر تاریخی زندگی و فرهنگ آن جامعه باشد و نه به معنی درک افراد آن جامعه از حق و حقوق زنان.
تاریخ ما درخشان باشد یا تاریک، اکنون ما با واقعیتهای تلخ و شیرین جامعه حاضر روبرو هستیم و باید ورای خوب یا بد بودن، مسایل آن را قبول و درک کنیم. یکی از این واقعیتها آن است که هنوز میزان نابرابری جنسیتی در جامعه ما بسیار بالاست و هنوز صورتهایی از ستم مردسالاری در جامعه ما موجود و بازتولید شده است.
باید دریابیم که تلاش برای رفع این ستم نه با ترسیم میدانی جنگی میان مرد و زن عقلانی است و نه در تقابل و یا تقدم و تاخر قرار دادن با تلاش برای رفع سایر ستمهای طبقاتی، ملی، مذهبی و…!
نباید و نمیتوان هیچ ستمی را به نفع و یا به شرط رهایی از دیگری، به حالت تعلیق در آورد. بلکه باید همزمان برای رفع همه ستمها کوشید.
آنچه جامعه ما در این باره محتاج آن است؛ غوغاسالاری، تظاهر و حتا تغییر نیست بلکه تحول است! آن هم تنها با #آموزش امکانپذیر است!!
قطعا ما تا آموزش نبینیم کە حق و حقوق انسانها کدامند و چگونه باید رعایت شوند، حتا اگر واقعا بخواهیم و مانعی بر سر راه نداشته باشیم، باز نمیدانیم آن را رعایت کنیم ! حقوق انسانها مدام بهروز میشوند و آموزش هم باید به همان شیوه بروز شود. مثلا در سالهای دور، چیزی به نام فضای مجازی وجود نداشت تا برای ما حریمی حقوقی در آن قابل تصور باشد، اکنون اما این یک حق است و ما باید آن حقوق و راه رعایت آنها را بشناسیم! بقیه مسایل هم بر همین منوال. هیچکدام از ما قادر نیستیم صبح که از خواب بیدار شدیم تصمیم بگیریم انسانی دمکراتیک باشیم و اتوماتیک دمکرات شویم؛ اگر به صورت مداوم اصول دمکراسی را یاد نگیریم و تمرین و تجربه نکنیم و آن را در جامعه ترویج ندهیم.
پس تلاش برای آموزش خود و جامعه، ضروریترین و عقلانیترین نوع مبارزه با نتیجه ماندگار و تنها راه کاستن از نابرابریها و ناعدالتیهاست.
- سقز رووداو
- کد خبر 13838
- بدون نظر
- پرینت