شما اینجا هستید
اجتماعی » خاستگاه اجتماعی سازمان های مردم نهاد و کمپین های مقابله با کرونا:درس آموخته ها و الزامات سیاستگذاری اجتماعی

نویسنده: امید قادرزاده، دانشیار جامعه شناسی دانشگاه کوردستان

🔸همگان واقفند به دلیل دشواری های فرا روی نظام تدبیر، بدون همراهی، مشارکت و کنشگری سازمان های مردم نهاد و کمپین ها، بخش رسمی از رویارویی فعالانه با مخاطرات پیش روی ویروس کرونا ناتوان و اقدامات آن فاقد اثربخشی لازم بود. چرا که از زمان اعلام رسمی ویروس کرونا تا به امروز، اجماع کافی و وافی در فهم و تفسیر مخاطرات ویروس کرونا، راهبردهای عملی مواجهه با آن در بخش رسمی شکل نگرفته و به تبع آن هم افزایی ساختاری نیز در نظام تدبیر قوام نیافته است.
🔸واکاوی عملکرد کمپین ها و سازمان های مردم نهاد در ۴۵ ر وز اخیر گویای این واقعیت انکارناپذیر است که اثربخشی سازمان های مردم نهاد و کمپین ها در ایفای کارکرد اجتماعی خود نظیر، “جمع آوری کمک های مردمی” با هدف “تهیه اقلام بهداشتی”، “تهیه سبد خوراکی مورد نیاز اقشار کم درآمد و خانواده های در معرض خطر” و “حساس سازی” جامعه و “آگاه سازی” قشرهای مختلف بویژه گروه های در معرض خطر قابل توجه و فراتر از انتظار بوده است.برای نمونه، کمپین کوردستان علیه کرونا، علاوه بر برنامه های اجتماعی و فرهنگی و تولید محتوا، به فراخور جایگاه تخصصی خود به تهیه مواد و محلولهای ضدعفونی و تولید اتانول و ساخت دستگاه ونتیلاتور (تنفس مصنوعی) اهتمام ورزیده است.
🔸 با لحاظ عملکرد اجتماعی، اعتماد عمومی به سازمان های مردم نهاد و شبکه های اجتماعی بیشتر شده است. فلذا کنشگران مدنی، با فرهنگ سازی به توانمندسازی اجتماعی و ارتقای تاب آوری در قشرهای مختلف مدد رسانده اند. انتشار مویرگی دانش و اطلاعات و شفاف سازی، پایگاه و نفوذ اجتماعی سازمان های مردم نهاد و کمپین ها را در جامعه بسط داده است.
🔸مخاطرات ویروس کرونا حامل این پیام بود که بدون گذار از “من”فردی به “من جمعی” و با اتکای صرف به خود مراقبتی نمی توان بر مخاطرات چندوجهی ویروس غلبه نمود. عملکرد شفاف، عینی و عملی کمپین ها و سازمان های مردم نهاد، به تقویت “ما”ی جمعی و بسط و تعمیم تعلقات اجتماعی و در برگیرنده ساختن هویت های جمعی و به تبع آن مسئولیت پذیری اجتماعی مدد رسانده است.به جرات می توان گفت، نهادهای مدنی تسهیل گر گذار از هویت های تک واره به هویت های چندگانه در کردستان بوده اند. و این نویدبخش ترمیم و بازسازی اجتماعی و گذار از مرزبندی های جغرافیایی، منطقه ای، جنسیتی، مذهبی و عشیره ای است که از دیرباز کردستان را چندپاره و آسیب پذیر ساخته است.
🔸پایگاه و خاستگاه اجتماعی کنشگران فعال در نهادهای مدنی و کمپین ها که مخاطرات جسمی، روانی و مادی و ….را با جان و دل پذیرا گشته اند، قشر متوسط جامعه است.قشر متوسط جامعه با سرمایه فرهنگی شناخته می شود و از دانش و مدارک و مدارج تحصیلی، مصرف کالاهای فرهنگی و بهره مندی از عادت واره و منشی که ماهیت دربرگیرنده و رو به اجتماع دارد و همچنین از سرمایه اجتماعی و سابقه عضویت و مشارکت فکری و مادی در نهادهای مدنی و عرصه های عمومی به مثابه اجزای تشکیل دهنده جامعه مدنی برخوردار است.کنش ورزی قشر متوسط نه ماهیت ارتجاعی و واپس گرایانه دارد و نه در توهم رادیکال گرایی گرفتار آمده است. این قشر مدافع فعال نمودن جامعه و مخالف دست اندازی به حیات اجتماعی توسط صاحبان زر، زور و تزویر است.
🔸قشر متوسط جامعه بدلیل بهره مندی از سرمایه فرهنگی از قابلیت تبدیل پذیری این سرمایه به سرمایه اجتماعی و اقتصادی برخوردار است.با این وصف در سبد این قشر،حجم سرمایه فرهنگی و اجتماعی بر سرمایه اقتصادی پیشی گرفته است. به دلیل منزلت اجتماعی و اعتماد عمومی جامعه به قشر متوسط، این قشر از توان بسیج شوندگی قابل توجهی برخوردار است و در بسیج جهت گیری های اجتماعی برای مقابله با ویروس کرونا بر بخش رسمی پیشی گرفته است.
🔸کمپین های راه اندازه شده توسط قشر متوسط در کردستان در کمترین زمان ممکن با اقبال عمومی مواجهه شدند.نگاهی به اعضای کمپین ها و قابلیت جذب ذائقه ها و سلایق مختلف اجتماعی که علی رغم تنوع، صرفا به جهت دغدغه مشترک در زیر سقف این کمپین ها جمع گشته و نوای باهم بودن را سر داده و رنگین کمانی از تنوع رنگ ها و سلایق همدل را به نمایش گذاشته اند، خود گواهی بر اثبات این مدعا است.
🔸 سیاست گذاری اجتماعی در ایران می طلبد کنش ورزی قشر متوسط در قالب نهادهای مدنی، جنبش های اجتماعی و احزاب سیاسی بیش از پیش به رسمیت شناخته شود. به هنگام مواجهه با مخاطرات، آنچه در رسانه های رسمی عموما بازنمایی می شود، کنشگران بخش های رسمی و نهادی است و کنشگران مدنی و سازمان های مردم نهاد و کمپین ها با غیاب بازنمایی در رسانه های مذکور روبرو می شوند و این یعنی اختلال در شناسایی و تصدیق قشر متوسط.
🔸 در سه دهه اخیر، ساخت فرصت های نهادی با قشر متوسط چندان همراه نبوده است و به جز در دوره هایی، عمدتا به عنوان دیگری در گفتمان مسلط بازنمایی شده است.دسترسی به مناصب اجرایی در سطوح میانی و کلان برای این قشر با دشواری هایی همراه بوده است.قشر متوسط روز به روز فقیر تر گشته است و آمریت نهادی آن رو به زوال رفته است.
🔸اصلی ترین درس آموخته فعالیت مدنی کمپین ها و سازمان های مردم نهاد، ضرورت تصدیق قشر متوسط است.اگر کنشگری نهادهای مدنی و کمپین ها نبود جامعه بیش از پیش دچار انشقاق می گشت و خودمداری و کنش های اگویستی فضای همدلی و همگامی را در جامعه مخدوش و متلاشی می کرد. اتفاقا نهادهای مدنی فرصتی برای بازاندیشی در جهت گیری های معرفتی و کنشی افراد جامعه فراهم آورده اند.اینکه به جای تلقی دولت و حاکمیت به عنوان تنها بازیگر شهر که همیشه و در همه حال نوک پیکان ها بدان ختم می شود، از کنشگری و بازیگری و بازآفرینی مسئولیت شهروندان سخن به میان آمده است و این نویدبخش فعال شدن جامعه و لزوم همراهی دولت و حاکمیت با جامعه است نه برعکس.
🔸وقت آن رسیده است که خوانش و مواجهه گفتمان مسلط نسبت به قشر متوسط و کنش ورزی های آن مورد بازاندیشی واقع شود. میدان دادن به قشر متوسط در جامعه یعنی: – کنشگری کمپین ها و نهادهای مدنی، ترویج نواندیشی، عقلانیت، میانه روی، و گفتگو در ساحت فرهنگ. – ترویج رفورمیسم، خشونت زدایی و اجتناب از افراط و تفریط در ساحت سیاسی. – ترویج مسئولیت پذیری اجتماعی و بسط تعلقات جمعی و چندگانه شدن هویت و دیگرپذیری در ساحت اجتماعی. مفاهیم و دال هایی که با نهادینه شدن ساخت فرصت های سیاسی، تنها راه مسالمت آمیز و منطقی برون رفت جامعه ایران در مواجهه با مخاطرات درونی و بیرونی به شمار می آید.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

سایت خبری سقز رووداو | خبری | اجتماعی | کوردانه | اقتصادی | سیاسی | فرهنگی | گزارش | عناوین بین الملل