خشونت روانی(عاطفی) در ورزش و بازیگران دخیل در این موضوع

نویسنده: دکتر طه رزم آرا پژوهشگر حقوق ورزش
سقزرووداو- طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت (WHO,1999) خشونت روانی به اعمالی گفته می شود که شامل محدودیت حرکت یا جابه جایی، الگوهای تحقیر، بدنام کردن، قربانی کردن، تهدید، ترساندن، تبعیض، تمسخر، یا سایر اشکال رفتار غیر فیزیکی خصمانه یا طرد می شود.
امروزه در ورزش اصطلاحاتی چون سوء استفاده و بی توجهی عاطفی یا روانی، بدرفتاری روانی، و آسیب روانی که به جای خشونت روانی(عاطفی) استفاده می شوند. گاربارینو (۱۹۷۸، ص ۹۲) سوء استفاده عاطفی را به عنوان “تخریب عمدی یا آسیب قابل توجه شایستگی کودک” و «جنایت» گریزان معرفی می کند. گاربارینو پنج حالت سوء استفاده(طرد کردن، منزوی کردن، ترساندن، نادیده گرفتن و فساد یا آزار عاطفی) را شناسایی کرد که همگی به عنوان تهدیدهای اساسی برای رشد عادی کودک تلقی می شوند.
خشونت روانی در ورزش با رفتارهایی از قبیل: فریاد زدن، تحقیر و اظهارنظرهای تحقیرآمیز، تهدید، پرتاب اشیا برای ارعاب، محرومیت عمدی از توجه و حمایت، طرد یا اخراج از یک فعالیت و تبعیض علیه افراد یا گروه ها بر اساس متغیرهای هویت مشخص می شود. نمونههایی از خشونتهای کلامی که توسط افراد درگیر در ورزش مستند شدهاند شامل اشاراتی چون «بی ارزش »، « چندش آور »، «چاق» و «بی تفاوت» خوانده میشوند رایج است. گرویس و دان (۲۰۰۴) دریافتند که فریاد زدن، تحقیر کردن، تهدید و سرافکنده کردن رایجترین اشکال سوء استفاده عاطفی هستند که در ورزش تجربه میشوند و رفتارهای توهینآمیز بیشتری گزارش شده است که پس از رسیدن ورزشکاران به سطح حرفه ای رخ میدهد. برخی از محققان همچنین پیشنهاد کردهاند که رفتارهای فیزیکی غیر تماسی (مانند تمرین بیش از حد یا ورزش به عنوان تنبیه) و همچنین رفتارهای بی توجهی (مانند طرد مزمن ) نیز اشکالی از خشونت روانی یا بدرفتاری روانی هستند که در ورزش رایج است. اخیراً، نگاه های تبعیض آمیزانه به قیافه و اندام دیگران به فهرست رفتارهای آزاردهنده روانی در ورزش اضافه شده است.
در میان مطالعات موجود، خشونت روانی(عاطفی) به طور مداوم شایع ترین شکل گزارش شده از خشونت بین فردی در ورزش است. ورتومن و همکاران (۲۰۱۶) تجربیات ۴۰۰۰ بزرگسال بلژیکی و هلندی از خشونت بین فردی در ورزش را قبل از سن ۱۸ سالگی بررسی کردند و گزارش داد که ۳۸٪ از همه پاسخ دهندگان تجربیات خشونت روانی را گزارش کردند. علاوه بر این، در این مطالعه، ورتومن و همکاران (۲۰۱۶) گزارش دادند که شیوع اشکال شدید خشونت روانی (به عنوان مثال، تهدید به اخراج از تیم) ۹٪ بود. نتایج نظرسنجی آب و هوای ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ (مرکز ورزش ایمن ایالات متحده ۲۰۲۱) از ۳۹۵۹ ورزشکار بزرگسال (شامل ۱۵۱ المپیکی یا پارالمپیک و ۵۶ مدال آور) از بیش از ۵۰ رشته ورزشی نشان داد که تقریباً ۶۵ درصد از شرکت کنندگان ورزشکار حداقل یکی از ۱۸ شاخص خشونت روانی، از جمله بی توجهی را تجربه کرده اند. پارنت و وایلانکورت مورل (۲۰۲۰)، ورزش ایمن ایالات متحده (مرکز ورزش ایمن، ۲۰۲۱)، و ویلسون و همکاران (۲۰۲۱) دریافتند که زنان به طور قابل توجهی تجربیات مضر روانشناختی را در مقایسه با مردان گزارش کردند. به طور خاص ورزشکاران ایالات متحده که به عنوان زنان و هویت جنسی ناسازگار یا تراجنسیتی یا هویت جنسی دیگر شناسایی شده اند و همچنین افرادی که دارای معلولیت هستند نسبت به افرادی که به عنوان مرد یا دارای معلولیت شناخته شده اند، آسیب روانی و بی توجهی بیشتری را تجربه کرده اند.
هنگام بررسی تجربیات بدرفتاری در بین ورزشکاران فعلی و سابق تیم ملی ویلسون و همکاران (۲۰۲۱) نشان دادند که مربیان شایع ترین عامل آسیب روانی گزارش شده بودند. ورتومن و همکاران (۲۰۱۷) دریافتند که مربیان تنها ۳۸ درصد از اعمال خشونت روانی را شامل می شوند که بازیگران اصلی آن همسالان هستند. با افزایش سطح رقابتی در ورزش، مربیان (به ویژه مردان) به طور فزاینده ای به منبع مکرر آسیب های عاطفی و روانی تبدیل می شوند. چندین مطالعه غالب گزارش کرده اند که همسالان به عنوان رایج ترین محرک خشونت روانی از مربیان پیشی می گیرند. برای مثال، استافورد و همکاران (۲۰۱۵) دریافتند که رایج ترین مرتکبین سوء استفاده عاطفی یا روانی همسالان یا هم تیمی هایشان هستند که، ورتومن و همکاران (۲۰۱۷) گزارش دادند که همسالان یا سایر ورزشکاران (۸۲٪) شایع ترین مرتکبین خشونت روانی بودند.
تحقیقات موجود در رابطه با نقش والدین در ورزش، تعاملات مشکلساز والدین و ورزشکار را مانند داد زدن در حاشیه خارج از زمین بازی، رفتارهای تحت فشار، نادیده گرفتن کودک در هنگام برآورده نشدن انتظارات و موافقت با استفاده مربیان از تاکتیکهای تنبیهی برجسته کرده است.
به عنوان مثال، اسمیتز و همکاران (۲۰۱۷) و کر و استرلینگ (۲۰۱۲) دیدگاه های والدین را در مورد تجربیات کودکشان در مورد سوء استفاده عاطفی بررسی کردند و دریافتند که والدین اغلب تماشاگران ساکت هستند. در واقع، علیرغم تشخیص رفتارها به عنوان ظرفیت مشکل ساز بودن، والدین اغلب به تخصص مربی به تعویق افتاده می شوند و این اعمال را در ورزش عادی می کنند. یک مسیر تحقیقاتی نوظهور که ممکن است با خشونت روانی در ورزش مرتبط باشد، تعامل (منفی) هواداران با ورزشکاران در رسانه های اجتماعی است. به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده است که طرفداران( هواداران) نظرات تحقیرآمیز، انتقادی و پرخاشگرانه را در مورد جنبه های روانی، جنسی فیزیکی، تبعیض آمیز (مانند هم جنس ستیزی) و یا ماهیت شخصی نسبت به ورزشکاران یا دیگر چهره های ورزشی (مانند مربیان) در رسانه های اجتماعی بیان می کنند. یافتهها نشان داد که ارتکاب آسیب عاطفی از سایر بزرگسالان در باشگاه ۶ درصد و از سوی «دیگران خارج از باشگاه»۵ درصد بود. به طور مشابه ورتومن و همکاران (۲۰۱۷) دریافتند که ۳۴ درصد از حوادث خشونت روانی توسط افراد شناخته شده (مانند کادر پزشکی، اعضای هیئت مدیره، داوران) و ۸ درصد توسط افراد ناشناس (به عنوان مثال هواداران) انجام شده است. ویلسون و همکاران (۲۰۲۱) همچنین اهمیت سایر بزرگسالان در ورزش از جمله مدیران با عملکرد بالا(حرفه ای)، مدیران ورزشی، مربیان و والدین را به عنوان بازیگران آسیب روانی با توجه به موقعیت قدرت و اختیاری که بر ورزشکاران دارند، شناسایی کردند.