شما اینجا هستید
اجتماعی » داستان هزار و یک‌شب بارزانی و قاسم سلیمانی

گروهی از کاربران کُرد شبکه‌های اجتماعی این فیلم را دروغ یا اغراق‌آمیز خوانده و از بارزانی حمایت کرده‌اند و گروهی دیگر داستان آن را واقعی دانسته و بارزانی را برخلاف ادعایش، رهبری ضعیف و ریاکار توصیف کرده‌اند.

پیداست که واکنش‌ کاربران شبکه‌های اجتماعی و فعالین سیاسی و فرهنگی کُرد نسبت به چنین موضوعاتی، همواره براساس دو جبهه‌بندی «پارتی- اتحادیه‌ی میهنی» در داخل اقلیم کردستان و «پارتی- پ.ک.ک» در منظومه‌ی سیاسی حاکم بر کل کردستان قابل تحلیل و بررسی است. با به‌قدرت رسیدن رهبران جوان در اتحادیه‌ی میهنی که بزرگ‌ترین رقیب پارتی در بیش از سه دهه‌ی گذشته در کردستان عراق بوده است، تنش‌ها در میان این دو حزب بیش از پیش تشدید شده و اتحادیه‌ی میهنی علیرغم شراکت در قدرت و دولت، بخش اصلی جنگ تبلیغاتی علیه بارزانی و پارتی را در داخل اقلیم کردستان رهبری می‌کند، تا صلاحیت این حزب را برای سیادت بر این منطقه با چالش اساسی مواجه سازد. بعید نیست که با توجه به نزدیکی اتحادیه‌ی میهنی به حکومت ایران، این جریان برای فشار بیشتر بر پارتی، در انتشار مکرر این داستان یعنی درخواست کمک بارزانی از قاسم سلیمانی، نقش نداشته باشد. به‌عبارت دیگر باید بخشی از دلایل انتشار گاه و بیگاهِ این موضوع را در افزایش‌ اختلافات و تضاد منافع میان پارتی و اتحادیه‌ی میهنی جستجو کرد.
اما این موضوع تنها به اقلیم کردستان ختم نمی‌شود و یک بُعد گسترده‌تر نیز دارد که در فضای سیاسی و گفتمانیِ حاکم بر جنبش کُرد در تمامیِ بخش‌های کردستان قابل بررسی است. پارتی سال‌هاست که در یک تقابل گفتمانی و سیاسی نسبتاً سخت با پ.ک.ک به‌سر می‌برد و پ.ک.ک آشکارا جبهه‌ی کُردیِ مخاصمه با پارتی را رهبری می‌کند. به‌همین دلیل این جریان با استفاده از چنین فرصت‌هایی، داعیه‌ی رهبری بارزانی بر کُردها و دغدغه‌ی وی برای استقلال کردستان را با چالش‌های جدی مواجه ساخته است. پارتی و پ.ک.ک در سال‌های گذشته بیشترین جنگ‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی را علیه یکدیگر داشته‌اند که گاهاً به درگیری‌های نظامی کشیده شده و تلفات انسانی نیز برجای گذاشته است. پارتی تلاش می‌کند پ.ک.ک را از شنگال و قندیل بیرون براند و پ.ک.ک با اصرار بر تداوم حضور خود در قندیل و شنگال، حاکمیت مطلق پارتی بر بخش‌های شمالی اقلیم را با مشکل مواجه ساخته است. دولت اسلامگرای ترکیه و در رأس آن اردوغان که خواستار بیرون راندن کامل پ.ک.ک از اقلیم کردستان است، پارتی را در این زمینه به اندازه‌ی کافی مقتدر و توانمند نمی‌داند و همین امر روابط استراتژیک و اقتصادی این دو هم‌پیمان را که پارتی برای حفظ سیادت خود بر اقلیم به شدت به آن نیاز دارد، با بحران مواجه نموده است. به‌همین دلیل بعید است که طرفداران پ.ک.ک به‌راحتی چنین خبر حاشیه‌داری را که جدیدترین ورژن آن در قالب یک فیلم چند دقیقه‌ای به بازار آمده است، به بایگانی بسپارند و بارزانی و پارتی را رها کنند.
ظاهراً به دلیل به سرانجام نرسیدن رفراندوم استقلال اقلیم کردستان و تبعات زیانبار آن برای این واحد سیاسی و همچنین وضعیت نامناسب اقتصادی اقلیم و نارضایتی‌های گسترده‌ی مردم، پارتی از سوی دو جریان یادشده به شدت تحت فشار قرار گرفته و ایران، پ.ک.ک و اتحادیه‌ی میهنی با پیروی از یک دستورکار مشترک تلاش می‌کنند موضع پارتی و بارزانی را بیش از پیش تضعیف نمایند که البته هر کدام از این سه بازیگر، اهداف خاص خود را از این موضوع دنبال می‌کنند.
پارتی در رقابت میان محورهای متخاصم منطقه‌ای و بین‌المللی به محور غرب، ترکیه و کشورهای عربی حوزه‌ی خلیج فارس نزدیک شده و در سیاست‌ها و مواضع آن نوعی تضاد با حکومت ایران دیده می‌شود. به‌همین دلیل تلاش کرده است تا اپوزیسیون کُرد ایرانی را در جبهه‌ی خود قرار داده و افکار عمومی بخش‌هایی از مردم کردستان ایران را به‌سمت خود جلب کند که تا حدودی نیز در این زمینه موفق عمل کرده است. پارتی در مقایسه با پ.ک.ک و اتحادیه‌ی میهنی، نفوذ بیشتری در میان کُردهای ایران دارد. چنین اخبار و فیلم‌هایی می‌توانند این نفوذ را با چالش مواجه کنند. به‌عبارت دیگر، اصرار مداوم پارتی به مخالفت با ایران، او را در چنین موقعیت سختی قرار داده است، در حالیکه طلب کمک کردن یک رهبر از کشور دیگر آن‌هم در چنین موقعیت حساس و خطرناکی یک کار بسیار مرسوم و یک تصمیم بسیار هوشمندانه است که در این مورد خاص، نتایج بسیار سودمندی نیز به دنبال داشته است.

مسعود بارزانی در مقدمه‌ی کتاب «برای تاریخ» خود به‌درستی به تفاوت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بخش‌های مختلف کردستان اشاره می‌کند و می‌گوید که مسأله‌ی کردها در هرکدام از بخش‌ها باید در داخل همان کشورها پیگیری و حل و فصل شود. طبیعی است که منافع اقلیم کردستان عراق با توجه به ضرورت‌ها و الزامات ایجاد شده، نسبت به دیگر بخش‌ها متفاوت است. وظیفه‌ی بارزانی به‌عنوان رهبر اقلیم کردستان در زمان حمله‌ی داعش، جلوگیری از سقوط اربیل و نجات اقلیم کردستان بوده است که در نهایت با اتخاذ یک رویکرد عملگرایانه محقق شده و او این وظیفه را به‌خوبی انجام داده است. بارزانی با پافشاری بر برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان، آن‌هم علیرغم درخواست‌ها و تهدیدات مکرر ایران نشان داد که کمک یادشده در زمان حمله‌ی داعش، او را نسبت به سیاست‌ها و خواسته‌های منطقه‌ای ایران سرسپرده و متعهد نکرده است. پس پنهان نمودن چنین موضوعی از سوی پارتی و عدم شفافیت در مورد آن، تنها باعث تقویت جبهه‌ی مخالف و قرآئت‌های متفاوت از این موضوع خواهد شد. بارزانی باید یکبار و برای همیشه به‌صورت شفاف و دقیق این جریان را تعریف کرده و از تصمیم خود در آن موقعیت دفاع کند. در غیر این‌صورت در آینده‌ی نزدیک شاهد ساخته شدن سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی متعددی از این داستان خواهیم بود.

-انتشار این مطلب در سقزرووداو لزوماً نظر گردانندگان آن نیست.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

سایت خبری سقز رووداو | خبری | اجتماعی | کوردانه | اقتصادی | سیاسی | فرهنگی | گزارش | عناوین بین الملل