تردیدی نیست، رئیس حکومت اقلیم کوردستان، اکنون نماد دیپلماسی در کوردستان است و همواره تلاش کرده از راه گفتوگو و با بهرهگیری از روشهای دیپلماتیک، برای مسائل و مشکلات منطقهای، بینالمللی و داخلی عراق و کوردستان راهحلهایی بیابد و اقلیم را از درگیری و تنش در امان نگه دارد. احتمالاً نیچیروان بارزانی میدانست هرگاه ایران از انتقام سخت سخن به میان میآورد، قبل از اسرائیل و امریکا که در شعار متهمان اصلی هستند، دیواری کوتاهتر از اربیل نمییابد و آن را هدف موشکهایش قرار میدهد، به همین دلیل، به کنسولگری ایران شتافت تا پیام دوستی و قدرشناسی خود را به ایران ارسال کند. اما گوش ایران به رفتار توأم با حسن نیت رئیس اقلیم کوردستان بدهکار نبود، بار دیگر نشان داد که دل خوشی از عملکرد حکومت اقلیم و حزب دمکرات کوردستان (پارتی) ندارد و به دنبال بهانهای است تا هر از چند گاهی ضربهای بر آن وارد کند و قدرت موشکی و نظامی خود را در اربیل به رخ دشمنان بکشد.
– پس از حمله موشکی ایران به اربیل، منابع امریکایی قبل از هر چیز اعلام کردند که پایگاههای نظامیشان مورد حمله موشکی ایران قرار نگرفته و خسارتی به تأسیسات و نیروهای نظامی آنها وارد نشده است. رفتار امریکا برای بسیاری از کوردها، قابل قبول و قابل اعتماد نیست. این عدم اعتماد، ناشی از عملکرد خیانتآمیز امریکا در نیم قرن گذشته است که در موقعیتهای مختلف، به کرات، پشت کوردها را خالی و هزینههای هنگفتی را بر آنها تحمیل کرده است.
از ۳۰ ژوئن ۱۹۷۲ که «هنری کیسینجر» مشاور امنیت ملی رئیس جمهور «ریچارد نیکسون»، شخصاً به «ریچارد هلمز» – رئیس سیا – اختیار تام داده بود همدلی خود را نسبت به مسئله کوردها ابراز کند و به «ادریس بارزانی» و «محمود عثمان» اطمینان دهد که ایالات متحده برای بررسی خواستهها و کمک به کوردها آمادگی دارد، نزدیک به نیم قرن میگذرد. در این سالها، امریکا نسبت به کوردها کاملاً نگاه ابزاری داشته، با آنها ائتلاف تشکیل داده، جنگجویان کورد را در کنار سربازان امریکایی در یک سنگر قرار داده، اما به محض آن که به صورت نسبی به اهداف خود رسیده است، کردها را در مقابل حکومتهای سرکوبگر، تنها رها کرده و جنایتهای متعددی را که نسبت به آنها انجام شده، از انفال گرفته تا کشتار جمعی و بمباران شیمیایی، نادیده گرفته است. کیسینجر برای توجیه این سیاستها، وقتی برای ادای شهادت به کنگره احضار میشود، جملهای معروف دارد که مبنای سیاستگزاری امریکا نسبت به کوردها بوده است. وی میگوید: نباید سیاستهای پشت پرده ما با سیاستهای اعلامی، به اشتباه، یکی پنداشته شود. به همین دلیل، در بسیاری از رسانههای امریکا، هر گاه سخن از روابط امریکا و کردها به میان میآید، میراث کیسینجر را برای کوردها شوم تلقی میکنند. بر این اساس، روزنامهنگاران امریکایی این ضربالمثل را ابداع کردهاند: «هیچ چیز در این جهان حتمی نیست، به غیر از مالیات، مرگ و خیانت امریکا به کوردها».
– اقلیم کوردستان بیش از هر چیز از تعارض و ناهماهنگی احزاب اصلی اتحادیه میهنی و پارتی رنج میبرد. این دو حزب، علیرغم داشتن دشمنها و مخاطرات مشترکی که سرنوشت و موجودیتشان را تهدید میکند، نتوانستهاند دشمنیهای خود را فراموش، آن را به رقابتی دموکراتیک تبدیل کنند و به یک توافق پایدار و تعریف مشترک از منافع ملی کوردها یا حداقل اقلیم برسند.
به همین دلیل، هم در تحقق اقلیمی که دولت مقتدری داشته باشد، بتواند در مقابل تهدیدات خارجی واکنش مناسب داشته باشد و رفاه و توسعه را برای شهروندان کورد به ارمغان آورد، ناکام مانده و هم در تدوین سیاست خارجی مشخص، دیپلماسی هماهنگ و ارتباط عزتمندانه با کشورهای دیگر ناموفق بودهاند. در نتیجه، در طول سالهای گذشته، نیروهای نظامی وابسته به دولت مرکزی عراق، بخش زیادی از مناطق کوردنشین از جمله کرکوک را از سلطه کوردها خارج ساختند، حملات هوایی ترکیه به شهرها و روستاهای کوردستان و ترور فعالان سیاسی کورد تداوم دارد و ایران نیز هر از چند گاهی از شلیک موشک به اقلیم کوردستان خبر میدهد.
– تردیدی نیست، تمامی کشورهایی که سرزمین کوردستان را در بر گرفتهاند، مخالف تحقق، توسعه و تداوم موجودیت اقلیمی به نام کوردستان هستند و آن را برنمیتابند.
علاوه بر این، به گفته رهبران سیاسی هر دو حزب اصلی کوردستان، دیپلماتهای غربی و امریکایی نیز، صراحتاً اعلام کردهاند که عملکرد این احزاب در زمینه ادغام نیروهای امنیتی و پیشمرگه، برگزاری انتخابات آزاد و ارتقای شاخصهای دموکراسی و توسعه ناامیدکننده است.
در این شرایط که از هر سو، باران بلا میبارد، موشکها و پهبادها بر چهره شهرهای کوردستان چنگ میاندازند، اگر چاره و تدبیری اندیشیده نشود، روند سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی مختل، نظام سیاسی در دسترسی به اهداف ناکارآمد و جامعه مدنی تضعیف میشود، چاره کار آن است که احزاب، فعالان و نهادهای سیاسی، در چارچوب قواعد دموکراتیک برای دستیابی به یک توافق عمومی و انسجام داخلی که مورد حمایت افکار عمومی باشد و سرمایههای مادی و اجتماعی را تقویت کند، اقدام کنند. در سرزمینی که میان دولت و ملت همدلی و انسجام وجود دارد و سازوکارهای دموکراتیک، به رقابتهای سیاسی و اقتصادی معنا و مبنا میبخشد، از یک سو، خطر حمله نیروهای خارجی به حداقل و از سوی دیگر انگیزه برای همکاری و تعامل بینالمللی به حداکثر میرسد. به عبارت دیگر، توانایی بهرهمندی از فرصتها در سطح منطقه و جهان تابعی است از مشروعیت، اعتماد داخلی و مردمی که اگر ممکن و میسر باشد، تهدیدات و مداخلات خارجی را کاهش داده و آن را برای مداخلهگران پرهزینه خواهد کرد.
– نکته آخر این است، اگر گفتوگو و دیپلماسی در رابطه میان اقلیم کوردستان و ایران – با آن همه اشتراکات فرهنگی و اجتماعی و همکاری در مبارزه با داعش و سرنگونی صدام – به نتیجه مطلوب نرسد، به طور قطع، روشهای خشونتآمیز نه تنها به نتیجه نمیرسد، بلکه کینهها و فاصلهها را عمیقتر و بیشتر خواهد کرد.
*جامعه شناس و فعال مدنی
- سقز رووداو
- کد خبر 18549
- بدون نظر
- پرینت