بە نظر من، خبرگزاریها در این زمینە بر خطا بودند. غیبت پوتین دو علت عمدە داشت:
١. ترس از رقیبان داخلی و بیاعتمادی نسبت بە دوستان کە ممکن است شورش یا کودتا کنند. سخنی منسوب بە هیتلر هست کە میگوید اگر دە گلولە داشتید از نە تای آن برای نابودی خائنان داخلی استفادە کنید، از این امر حکایت میکند دیکتاتورها در داخل دشمنان زیادی دارند کە هر لحظە ممکن است قدرت را از آنها سلب کنند. پوتین، اکنون بیشتر از هر زمان دیگری، نسبت بە همه بدبین است و از سایەاش نیز میترسد. در باتلاقی گیر کردە است کە بیرون آمدن از آن برایش بسیار دشوار است.
استبداد و دیکتاتوری کە در آن قدرت از همە چیز مهمتر و زندگی و مرگ دیکتاتور بە حضور در رٲس آن وابستە است، همه نسبت بە همدیگر بیاعتماد هستند. دستگاههای امنیتی فراوانی برای شناسایی و کنترل رقیبان داخلی تٲسیس میشوند. شنود و رصد اطرافیان و متحدان امری طبیعی است و هیچکس درامان نیست.
٢. برنامەریزی برای ترور پریگوژین کە باید شخصاً آن را مدیریت میکرد. تردیدی نیست اگر این عملیات بە شکست منجر میگشت، پریگوژین، نیروهایش را بە سوی مسکو بە حرکت درمیآورد و پوتین را با مشکل جدی مواجە میساخت. ترور پررگوژین بە گسترش فضای بیاعتمادی در رٲس قدرت مسکو دامن میزند و پوتین تنهاتر از همیشە باید بە تداوم قدرت خود بیاندیشد. جابجایی فرماندهان ردە بالای نظامی را نیز در این راستا باید تفسیر کرد.
– اصولاً کشورهای غربی نە توان و نە ارادە آن را دارند کە پوتین را دستگیر کنند. آنها معمولاً مشغول بدە-بستاناند و حتی کسانی را کە دستگیر هم میکنند، برای اهداف سیاسی خود، بر سر آنها معاملە و بەسادگی حقوق بشر و … را فراموش میکنند. از سوی دیگر، دستگیری پوتین ممکن است جنگ اوکراین را وارد مرحلە تازەای بکند، جنگی کە غرب بە شدت از آن پرهیز دارد.
*جامعه شناس
- سقز رووداو
- کد خبر 17951
- بدون نظر
- پرینت