فرهاد امینپور، روزنامه نگار و فعال اجتماعی
سقزرووداو- مطبوعات در دنیای کنونی، به دلیل اهمیت و میزان تأثیرگذاریشان، رکن چهارم دمکراسی محسوب میشوند. روزنامهنگاران بهمثابه شمشیرهای داموکلس، همواره بر سر صاحبان قدرت و سیاستمداران در اهتزازند و به هنگام خطا و اشتباه فرود میآیند و بدون مسامحه، کژرویهای قدرت را به اطلاع جامعه میرسانند. اما مطبوعات علاوه بر این، کارکردهای متنوع دیگری نیز دارند که از جمله میتوان به مواردی چون: اطلاعرسانی، آگاهیبخشی، آموزش، همگنسازی و ایجاد بستر برای بیان آزادانهی عقاید مختلف اشاره کرد. لازم به ذکر است که در اینجا منظور از روزنامهنگاری تنها ناظر به تعریف کلاسیک از این حرفه یا روزنامهها و نشریات کاغذی نیست، بلکه گسترهی وسیعتری مانند جمعآوری، ارزیابی، تأیید و ارائهی اخبار مربوط به رویدادها و روندهای حاکم بر جامعه را در برمیگیرد که نشریات کاغذی، رسانههای صوتی، تصویری و الکترونیکی و همچنین شبکههای اجتماعی، از ابزارهای اعمال آن هستند.
بیتردید نقش و کارکرد مطبوعات در جوامع دمکراتیک و آزاد در مقایسه با جوامع بسته و غیردمکراتیک، تا حد زیادی متفاوت است. مطبوعات در جوامع دمکراتیک تا زمانیکه به ساحت آزادیهای قانونیِ افراد تعرض نکنند، آزادند. در جوامع غیردمکراتیک و اقتدارگرا اما، مطبوعات همواره و به بهانههای مختلف، از ناحیهی قدرتهای حاکم تحت فشار قرار گرفته یا سرکوب میشوند. برخلاف جوامع آزاد که روزنامهنگاران در آنها ناچارند برای حفظ مخاطبان خود و پیشی گرفتن از رقبایشان، شفاف و دقیق عمل کنند، در جوامع غیردمکراتیک، فشار بر روزنامهنگاران، ظرفیتهای گستردهای برای بروز خطا و آسیب ایجاد میکند. «وابستگی به قدرت» و «ایدئولوژیک شدن» دو نمونه از برجستهترین آسیبهایی هستند که همواره حرفهی روزنامهنگاری را در جوامعِ دارای نظامهای اقتدارگرا تهدید میکنند.
- وابستگی به قدرت:
روزنامهنگاران از سرسختترین منتقدان و ناظرانِ نظامهای سیاسی غیردمکراتیک هستند. نظامهای اقتدارگرا همواره تلاش میکنند با استفاده از سرکوب، ایجاد ترس و تطمیع، تمامیِ رسانهها از جمله روزنامهها و روزنامهنگاران را به انقیاد خود درآورده، ساکت کرده یا در خدمت ایدئولوژی غالب قرار دهند. از نگاه بیشتر این نظامها، عدم همراهی روزنامهنگاران با سیستم، به معنی اعلام دشمنی است. در چنین وضعیتی، روزنامهنگاران مستقل و شرافتمند، همواره در معرض انواع تهدیدها و تطمیعها قرار گرفته و در صورت بیاعتنایی به خواستههای حاکمان، اکثراً به سختی تنبیه میشوند. برخورد با روزنامهنگاران، بخش مهمی از تاریخِ سرکوبِ نظامهای سیاسیِ تمامیتخواه را به خود اختصاص داده است. قطعاً واکنش همهی روزنامهنگاران به پدیدههایی چون سرکوب و تهدید و تطمیع، به یک شکل نیست و همواره عدهای در برابر امیال غیرقانونی و غیراخلاقیِ سیستمها مقاومت کرده و حقیقت را به سادگی، قربانیِ فزونخواهیهایِ روزافزونِ ایدئولوژیها نمیکنند.
وقتی یک روزنامهنگار به دلیل ترس از قدرت حاکم یا تطمیع شدن، رسالت اصلی خویش را که همانا آگاهیبخشی و کشف حقیقت است، فراموش میکند، جامعه با زیانهای بزرگی مواجه خواهد شد. در چنین وضعیتی، فقدان چنین روزنامهها و روزنامهنگارانی، به مراتب از وجود آنها برای جامعه سودمندتر است. روزنامهنگارانِ زیادی به دلیل ترس از قدرت سیاسی یا به امید بهرهمند شدن از بذل و بخشش حاکمان، به ابزاری برای پنهان ساختن حقیقت یا تحریف آن تبدیل میشوند. متأسفانه در جامعهی ما، کم نیستند افرادی که با یدک کشیدن عنوانهایی چون خبرنگار و روزنامهنگار، به نظام سیاسی آویزان شده و به زنندهترین شکل ممکن، عملکردهای اشتباه و زیانبارِ مسئولان را پنهان یا توجیه میکنند.
- ایدئولوژیک شدن:
به همان اندازه که وابستگیِ روزنامهنگاران به قدرت زیانبار است، ایدئولوژیک شدنِ نگرش و رفتار آنان در مواجهه با نظام سیاسی نیز میتواند خسارتهای گسترده و عمیقی برای جامعه برجای بگذارد. وقتی یک روزنامهنگار بهجای نگاه حرفهای بهکار خود و تلاش برای انعکاس دقیق واقعیتها و کشف حقیقت، به عنصری صرفاً سیاسی در برابر سیستم تبدیل شده و ناآگاهانه نقش یک فعال سیاسی مخالف را بهعهده میگیرد، اولین موضوعی که در این مسیر قربانی خواهد شد، رسالت حرفهایِ اوست. در چنین وضعیتی، یک روزنامهنگار برای رسیدن به اهداف خود، روزنامهنگاری را صرفاً به یک ابزار ایدئولوژیک تبدیل کرده و ناخواسته به بخشی از منطقِ بازیِ ابداع شده توسط سیستم تبدیل میشود. ناگفته پیداست که ایدئولوژیک شدن، به هر عملی مشروعیت بخشیده و تقدسبخشی به هدف، به توجیهی برای استفاده از انواع وسیلههای غیراخلاقی تبدیل میشود. در این حالت است که یکبار دیگر، حقیقت و شفافیت در پای مطامع ایدئولوژیک قربانی خواهند شد. در چنین بستری، یک روزنامهنگار، حقایق را آنگونه که امیال ایدئولوژیک او تعیین میکنند، بیان نموده و به راهکارهای خسارتباری مانند «اغراق» و «تقلیل» پناه خواهد برد.
یکی از عینیترین نمونههای این وضعیت در روزنامهنگاری جامعهی ما، خصوصاً در سالهای گذشته، به شکل «بیان تحلیلها و آرزوهای شخصی در قالب خبر»، خود را نشان داده است. برخی روزنامهنگاران با استفادهی غیراخلاقی و غیرحرفهای از فضای احساسی و سیاستزدهی حاکم بر جامعه و با بهرهبرداری از وضعیت نسبتاً آشفتهی حاکم بر شبکههای اجتماعی، تحلیلها یا امیال ایدئولوژیک خود را با فورمَت «خبر» به مخاطبان انتقال داده و با اینکار فاصلهی نزدیکِ میان جعل کامل یک خبر و امکان لو رفتن آنرا بهصورت مقطعی پوشش میدهند. چنین عملی امکان نقد، تشکیک و حق انتخاب را از مخاطبان سلب کرده و علاوه بر اینکه که ممکن است مخاطب را به دلیل اعتماد مقطعی به منبع موردنظر، وادار به انجام کارها و اتخاذ مواضع غیرقابل بازگشت کند، میتواند به مرور، اعتماد عمومی به حرفهی روزنامهنگاری را نیز تضعیف نموده و تقریر حقیقت و کاهش مرارت را که یکی از اصلیترین رسالتهای روزنامهنگاری مستقل است، با مشکل و تأخیر مواجه سازد.
روزنامهنگاری حرفهای ارزشمند و حساس است و همانقدر که به شرافت و شجاعت برای مقاومت در برابر ترسها و وسوسههای منتشر شده در اطراف خود نیاز دارد، به همان میزان به دقت و صداقت در فهم، دریافت و انتقال دقیق روندها و رویدادها به مخاطب نیز نیازمند است. مطمئناً آنچه قبل از هر چیز در میان سنگهای ویرانگر «وابستگی» و «ایدئولوژیک شدن»ِ آسیابِ چنین پدیدهی غریبی نابود میشود، همانا روزنامهنگاریِ حقیقتجو و شرافتمندانه و همچنین امید مخاطبانی است که برای رهایی از عملکردهای اشتباه و مصیبتبارِ سیستم، به روزنامهها و روزنامهنگاران اعتماد میکنند.
- سقز رووداو
- کد خبر 13347
- بدون نظر
- پرینت