به همین مناسبت در تهران مراسم بزرگداشتی برای او برگزار شد. از آنجا که به سبب قرارگرفتن سهرورد در استان زنجان، در تقویم رسمی کشور این روز را روز زنجان هم نامیدهاند در آنجا هم یاد سهروردی گرامی داشته شد. تا جایی که نگارنده پیگیر اخبار بودهام در هیچ جای کردستان یادی از سهروردی نشد و او مانند همیشه در میان همتبارانش غریب ماند.امروز دیگر کسی در اینکه سهروردی کرد بوده و در شهر سهرورد که در آن زمان کردنشین بوده، به دنیا آمده است، شکی ندارد. به نوشته استخری جغرافیدان سده ۴ق سهرورد شهر کوچکی است که در اختیار کردها قرار دارد. ابنحوقل نیز سهرورد را شهری آباد و ساکنان آن را کرد میداند.شمس الدین ذهبی از شیخ ابونجیب، عموی شیخ اشراق که او را در دوران کودکی تربیت کرد به نام” عبدالقاهر السهروردی الکردی” یاد میکند(ذهبی، ۳۹/١۶٧).
پرسش اصلی این یاداشت نسبت ما کردها با میراث فلسفی سهروردی است. آنچه که سهروردی را برای اهل قلم کرد برجسته میکند، تنها تولد او در خانوادهای کرد و ناحیهای کردنشین نیست، بلکه نظام فکری و فلسفی اوست که نتیجه امتزاج فلسفه یونانی و اسلامی باحکمت خسروانی و برخی باورهای کهن بومی، مهری و زردشتی است. با دقت در مفاهیم کلیدی فلسفه سهروردی میتوان ردپای آنها را بیش از هرجای دیگری در فرهنگ جامعه کردی و به ویژه در آیین ایزدی(یزیدی) و یارسان(اهلحق) پیدا نمود؛ موضوعی که متٱسفانه تاکنون کمتر مورد توجه سهروردیپژوهان قرار گرفته است. به راستی چرا جامعه کردی تا این اندازه از سهروردی دور شده است؟ در کتابی که به کوشش نگارنده و با همراهی ده پژوهشگر برجسته درباره نسبت سهروردی و شارح آثار او شمس الدین شهرزوری با تاریخ و فرهنگ کرد نوشته شده است و در آیندهاینزدیک چاپ خواهد شد به این پرسش هم پاسخ داده شده است، اما عجالتاً باید مشکل را در ایدئولوژیزدگی دید. متٲسفانه طیفهای فکری مختلف جامعه کردی چنان در ایدئولوژیهای رنگارنگ غوطهور شدهاندکه مجالی برای شناخت تاریخ و فرهنگ خود ندارند. اگر از من پرسیده شود که مهمترین بحران روشنفکری کردی به شکل خاص و جامعه فکری کردستان به صورت عام چیست پاسخم یک کلمه است: فقر تاریخینگری. منظور از تاریخینگری یا تاریخیاندیشی تنها مطالعه و نگارش چند کتاب تاریخی یا گرفتن تخصص و مدرک دکترا در رشته تاریخ نیست، بلکه عدم تعریف نسبت امروز و فردای خود با تاریخ است.
امیدوارم دوستان و همدلان طیفهای مختلف فکری جامعه کردی به سبب این نقد صریح از من نرنجند و اجازه دهند از آنان بپرسم که به راستی میراث سهروردی و دیگر بزرگان کرد در حوزه فلسفه، فقه، عرفان، علم و… چه جایگاهی در تفکر کنونی آنان دارد؟ در برنامه فکری و فرهنگی کدام طیف و حزب سکولار و چپ توجهی به میراث فرهنگی کرد در سدههای میانه شده است؟ آیا جز این است که صدها شخصیت برجسته کرد مانند سهروردیها و شهرزوریها و دینوریها و آمدیها و اشنویها و گورانیها و مانند آنان تنها به این سبب که به مقتضای زمانه آثارشان را به زبانهای فارسی و عربی نوشتهاند مورد بیمهری قرار گرفته و آثارشان چاپ و تصحیح نشده است؟ آیا اگر مصححان فارسیزبان و عربیزبان نبودند امروز حتی یک اثر از سهروردی در میان ما وجود داشت؟
🔸بیمهری به دانشمندان عربینویس و فارسینویس کرد تنها به طیف چپ و سکولار محدود نمیشود، بلکه طیف سلفی و سیاسی اسلامگرایان کرد را هم دربرمیگیرد. در تاریخ پیشامدرن کرد که هنوز ایدئولوژی اسلام سلفی و سیاسی سنی بر حجرهها و مدرسههای دینی کردستان حاکم نشده بود، بسیاری از آثار عالمان کرد تدریس میشد و بر آنها حاشیه نوشته میشد، اما متٲسفانه در یکصد سال اخیر تمام توجه و تمرکز نویسندگان اسلامگرا بر ترجمه و چاپ آثار نویسندگان معاصر عرب و ترک است و کمتر کسی از دانشمندان کرد تاریخ میانه خبر دارد. پرسش این است که در کدام حجره کردی حکمه الاشراق سهروردی و اصول علم حدیث شهرزوری و کلام آمدی و فقه دینوری و عرفان گورانی آموزش داده میشود؟ چند نسخه از آثار عربی و فارسی صدها دانشمند کرد سدههای میانه توسط اسلامگرایان تصحیح و چاپ شدهاند؟
امروز در ترکیه مجسمه ابوعلی سینا را در دانشکده پزشکی استانبول به نام پزشک ترک نصب میکنند و زندگی او را در قالب یک فیلم سینمایی به نام فیلسوف ترک پخش میکنند؛ در حالی که نه ترک است و نه جملهای به زبان ترکی نوشته است. کشورهای عرب آثار عربی علمای کرد را چاپ میکنند و آنان را به نام دانشمندان عرب به مردم خود میشناسانند، در حالی که در کردستان کسی آنان را نمیشناسد. و در آخر امیدوارم که هرچه زودتر به غربت تاریخ فرهنگی در زیست فکری جامعه کردی پایان داده شود./کردنامه
- سقز رووداو
- کد خبر 19360
- بدون نظر
- پرینت