شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » مسئله سعادت در «pivot»

نویسنده یادداشت: دکتر خالد توکلی، جامعه شناس

 

این که از «سعادت» صحبت به میان آید و در پلاتوی «شانۆ»ی سقز صدای خوش سخن عشق شنیده و موسیقی و رقص دیده شود، در این روزگار، غنیمت است. نکته‌های نغز فراوانی که در این نمایش شنیده شد و مخاطب را به تفکر وامی‌داشت، نشان می‌دهد نویسنده و کارگردان این اثر هنری – امید نیکروژ – دغدغه‌های فرهنگی و فکری ارجمند و عمیقی دارد که می‌خواهد آنها را با مخاطب و جامعه هنری به اشتراک بگذارد.

–  در این نمایش نکته‌ای که توجه من را جلب کرد و مرا به تأمل واداشت در میان آمدن این پرسش اساسی بود که «سعادت چیست؟» بدیهی است بسیاری از فلاسفه و اندیشمندان علوم اجتماعی در این باره اندیشیده و بحث کرده‌اند که در این یادداشت کوتاه مجالی نیست از آنها یاد شود. آنچه در این نمایش – بر اساس دریافت من – در پاسخ به این پرسش مهم ارائه شد، دو وجه سلبی و ایجابی داشت: در وجه سلبی، سعادت آن‌گاه میسر می‌شود که «فرد» از بند تعلق‌های «منفعت و منزلت» آزاد شود. این پاسخ، آن شعر بلند «حافظ» را به یادم آورد که:

غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود / ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزاد است

در حقیقت، بخشی از سعادت زمانی تحقق می‌یابد که فرد بتواند از بند رنگ و تعلق آزاد شود. تعلقاتی مانند منفعت و منزلت، مانع عمده‌ای بر سر راه رسیدن به سعادت هستند و می‌توانند دغدغه و مسیر دستیابی به آن را با سخت و دشوار سازند.

وجه ایجابی پاسخ به پرسش «سعادت چیست؟» ارجاع به مقوله‌ای مهم و رهایی‌بخش به نام «عشق» بود. عبارت «عشق را بی معرفت معنا مکن» که بر بازوی هنرمندان نقش بربسته بود و اشارات مستقیم و غیر مستقیم به این معنا در دیالوگ‌ها، نشانگر آن بود که نویسنده، برای عشق جایگاه ویژه‌ای قائل است و آن را برای دستیابی به سعادت ضروری می‌داند. بدون تردید، آن‌گاه که سخن از عشق به میان می‌آید، لاجرم، مولانا و اشعار و معانی بلندی که در وصف عشق سروده و بیان کرده است به ذهن متبادر می‌شود:

هر که را جامه ز عشقی چاک شد / او ز حرص و عیب کلی پاک شد

شاد باش ای عشق خوش سودای ما / ای طبیب جمله علت‌های ما

ای دوای نخوت و ناموس ما / ای تو افلاطون و جالینوس ما

جسم خاک از عشق بر افلاک شد / کوه در رقص آمد و چالاک شد.

«هێمن» یکی دیگر از شاعرانی است که عشق در اشعار او نقش «رهایی‌بخش» دارد و بر این باور است که بدون عشق، زندگی ارزش زیستن ندارد و دل بستن به آن زیانبار است:

ئەوین مایەی ژیان و بوون و مانە / ئەوین ڕایگرتووە دەوری زەمانە

ئەوین نەبوایە پێی ناوێ بخۆی سوێند / جیهان چۆڵ بوو پەپووش تێیدا نەدەخوێند

ژیانی بێ ئەوین دەشتی نەبوونە  / لە سایەی عیشقە ئەم دنیایە ڕوونە

ژیانی بێ ئەوین گشتی زیانە / کچیش نەیخوارد فریوی ئەم ژیانە

–  دو نکته دیگر در این نمایش، تأمل‌برانگیز بود: اول آن‌که از میان سه مزیت اجتماعی «قدرت، منفعت و منزلت»، اشاره‌ای به مزیت قدرت دیده و شنیده نمی‌شد. شاید این نکته بدان معنا باشد که برای نسل جدید، قدرت یک امتیاز اجتماعی به شمار نمی‌آید و در تحلیل‌های خود، آن را به حساب نمی‌آورند. اگر این گونه باشد، آن را باید به فال نیک گرفت. برخی از عالمان سیاست، معتقدند که قدرت، شر لازم است. نسل جدید، تمایل چندانی به قدرت ندارد و در زندگی و تحلیل‌های خود آن را لحاظ نمی‌کند.

نکته دوم آن بود که تلاش شده بود «فرد» و مسائل آن، بدون توجه به ساختارها و مرزها به نمایش گذاشته شود. در این نمایش، در کنار عواملی مانند «منفعت و منزلت»، ساختارها نیز نقش منفی و بازدارنده‎‌ای دارند تا فردیت امکان شکوفا شدن و دستیابی به سعادت را نداشته باشد و این مسیر را برای افرادی که در جست‌وجوی «سعادت» هستند، ناهموار و دشوار سازد. در این روزها، ایدئولوژی‌ها با برجسته کردن مفاهیم انتزاعی و نادیده گرفتن فردیت انسان‌ها جذابیت خاصی دارند. این ایدئولوژیها و شعارزدگی و سطحی‌نگری مبتنی بر آنها در این نمایش دیده نشد و از این جهت نیز «pivot» رویدادی ممتاز بود.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

سایت خبری سقز رووداو | خبری | اجتماعی | کوردانه | اقتصادی | سیاسی | فرهنگی | گزارش | عناوین بین الملل