شما اینجا هستید
اجتماعی » نقش عوامل روان‌شناختی در گسترش، تداوم و مقابله‌ با ویروس کرونا

ابراهیم حسینی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و فعال مدنی

سقزرووداو- این روز‌ها بحث بیماری کرونا موجی از نگرانی و اضطراب را در بین افراد جامعه ایجاد کرده، اثرات روان‌شناختی منفی، بر سلامت عموم مردم گذاشته است. از طرفی گسترش شایعات، و از طرف دیگر عدم شناخت کافی از ماهیت بیماری، نگرانی‌ها را دو چندان کرده است.

استرس یا تنش ـ اعم از این‌که ناشی از عوامل فیزیکی، شیمیایی، و یا سایر عوامل محیطی باشد ـ پدیده‌ای است که سبب یک سری فعل و انفعالات در بدن می‌شود و می‌تواند تقریباً تمامی فعّالیت‌های عصبی و غدد درون‌ریز را تحت تأثیر قرار دهد، به طوری که نتایج تغییرات ناشی از استرس می‌تواند تعادل حیاتی بدن را به هم زده‌ و منجر به نابسامانی‌هایی در سیستم ایمنی بدن گردد. اثرات استرس از طریق اعصاب سمپاتیک و شاخه‌ی عصب هیپوتالاموس غدّه‌ی هیپوفیز، غدّه‌ی فوق کلیوی را تحریک نموده‌، منجر به افزایش ترشّح هورمون‌های گلوکوکورتیکوستروئیدها می‌شود. این هورمون‌ها نقش مهمی در کاهش پاسخ‌های سیستم ایمنی بدن دارند.

در شرایط پیش آمده‌ به واسطه‌ی شیوع و رواج ویروس کرونا در چنین روزهایی، ترس و اضطراب و حتّی گاهی اوقات احساس وحشت امری رایج و متداول بوده‌، می‌تواند منشاء بروز مشکلاتی شود. از یک طرف ویروس کرونا یک منبع استرس قوی بوده‌ و به همین خاطر موجب استرسی فراتر از میزان معمول استرس ـ که برای زندگی روزمرّه‌ لازم، حتّی گاهی ضروری و مفید خواهد بود ـ می‌شود و در صورت تداوم، این استرس به تدریج همان‌طور که در بالا اشاره‌ شد، موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن و به دنبال آن گسترش بیماری‌های جسمانی و روان‌شناختی خواهد شد. از طرف دیگر نیز اضطراب و ناراحتی ناشی از این وضعیت باعث حسّاسیت افراد به علائم بدنی می‌شود به طوری که خیلی از افراد علائم بدنی خود را به صورت نادرست تفسیر می‌کنند و احساس می‌کنند دچار بیماری شده‌اند. همین امر، در صورت عدم توجّه به چنین امری، یک چرخه‌ای معیوبی شکل خواهد گرفت که در آن اضطراب و ترس موجب وارسی بیشتر علایم بدنی و تفسیر نادرست آن علایم خواهد شد و از طرف دیگر این تفسیر نادرست خود به اضطراب و ترس دامن خواهد زد که نتیجه‌ی نهایی آن تضعیف سیستم ایمنی بدن خواهد بود.

برای مقابله‌ با چنین شرایطی، ابتدا لازم است که به این سؤال پاسخ داده‌ شود: چه کسانی در این چرخه‌ی معیوبه گیر خواهند افتاد؟ بنابر این، این نوشته سعی خواهد داشت به زبانی خیلی ساده‌ ابتدا به این سؤال پاسخ دهد و در ادامه به راهکارهایی برای مقابله با شرایط روانشناختی حاصل از این شرایط ارائه خواهد شد.
بارلو مدلی برای آسیب‌پذیری در برابر اختلالات هیجانی با عنوان مدل آسیب‌پذیری سه‌گانه (Trple Vulnerability Model) ارائه داده‌ است که در برگیرنده‌ی سه مجموعه از عواملی است که در تعامل با هم، باعث شکل‌گیری و رشد اختلالات خاص می‌شوند. این سه مجموعه شامل آسیب‌پذیری زیستی کلّی، آسیب‌پذیری روان‌شناختی کلّی، (شامل کنترل ادراک شده‌ در طیّ تنش‌های زندگی و حالات هیجانی است که حاصل تجارب زندگی اوّلیه است)، و آسیب‌پذیری روان‌شناختی خاص، که موجب رشد اختلالات می‌شود.

آسیب‌پذیری زیستی احتمالاً مهمترین مؤلّفه‌ی نظزیه‌ی بارلو و به عبارتی پایه‌ و اساس این نظریه‌ است. مطالعات ژنتیک رفتاری نقش قابل توجّهی در پژوهش‌های مرتبط با آسیب‌پذیری زیستی اختلال اضطراب فراگیر داشته است. یافته‌های حاصل از چنین مطالعاتی حاکی از آن است آرایش ژنی آسیب‌پذیر تنها زمانی منجر به اختلالی هیجانی می‌شود که فرد در معرض رویدادهای تنش‌زای قابل توجّهی قرار گیرد.
نوع دیگر آسیب‌پذیری، با عنوان آسیب‌پذیری روان‌شناختی کلّی، برخاسته از تجارب تنش‌زای دوران کودکی، محیط‌های غیر قابل پیش‌بینی، و کنترل و تأثیر سبک‌های فرزند پروری نامناسب است که مانع رشد مهارت‌های مقابله‌ای مؤثّر و ناکارآمد می‌شود. این تجارب اوّلیه منجر به احساسی فراگیر از غیر قابل کنترل بودن وقایع زندگی و حالات هیجانی می‌شود، سیستم اعصاب سمپاتیک را برانگیخته می‌کند و هسته‌ی اصلی اضطراب را تشکیل می‌دهد. در صورتی که در یک بافت محیطی تنش‌زا هر دو نوع آسیب‌پذیری کلّی وجود داشته باشد، احتمال این که فرد به اضطراب و اختلالات مرتبط مبتلا شود افزایش می‌یابد. با این وجود، ماهیت دقیق اختلالات بدون تأثیر مجموعه‌ی آسیب‌پذیری سوّم مشخّص نمی‌شود.

سوّمین عامل آسیب‌پذیری، آسیب‌پذیری روان‌شناختی خاص نام دارد که برگرفته از تجارب یادگیری فرد است و زمانی شکل می‌گیرد افراد یاد می‌گیرند برخی موقعیت‌ها، اهداف، و یا حالات درونی به طور بالقوّه‌ خطرناکند. این تجارب یادگیری می‌تواند مستقیماً ناشی از شیوه‌ی مراقبتی و نظارتی والدین باشد. بنابراین، نوع سوّم آسیب‌پذیری زمانی فعّال می‌شود که دو نوع آسیب‌پذیری کلّی در طیّ فرایند یادگیری، به شیوه‌ای خاص با شئ، موقعیت، و یا حالتی درونی رابطه پیدا کند.

بعید به نظر می‌رسد که هر کدام از این عوامل به تنهایی منجر به اختلالات بالینی شود. برای ابتلای فرد به یک احتلال هیجانی هر سه نوع آسیب‌پذیری نیاز است. این سه نوع آسیب‌پذیری در کنار هم حالتی هم نیروزایی به وجود می‌آورند، به این معنی که تأثیر این سه آسیب‌پذیری وقتی در کنار هم هستند بیشتر از مجموع تأثیر آن‌ها به تنهایی است.

حال که تقریباً به فهمی از چگونگی آسیب‌پذیری کلّی در برابر اختلالات روانی و جسمانی و تأثیر استرس بر سیستم ایمنی بدن نایل آمدیم، سؤال این است که: چگونه می‌توان با این آسیب‌پذیری کلّی به مقابله پرداخت؟ برای پاسخ به این پرسش و ارائه‌ی راهکارهای مقابله‌ای لازم، ضرورت دارد ابتدا خاطر نشان شود زمانی مهارت‌های مقابله‌ای می‌تواند کارآمد باشد که موقعیت استرس‌زا از دو ویژگی مهم برخوردار باشند. این دو ویژگی عبارتند از: پیش‌بینی‌پذیری و کنترل‌پذیری.
متأسفانه، نظر به این که ماهیت کلّی این بیماری برای مردم به طور عام و برای سیستم بهداشتی به طور خاص ناشناخته است، پیش‌بینی‌پذیری آن امری سخت و دشوار، امّا در سایه‌ی تلاش و همّت پزشکان دلسوز و با تجربه، دور از دسترس نیست. به دلیل همین ویژگی‌است که میزان استرس ایجاد شده‌ در میان مردم خیلی فراتر از میزان واقعی آن است که باید باشد. امّا در مورد ویژگی دوّم، یعنی کنترل‌پذیری شرایط تا حدودی فرق می‌کند. هر چند دارویی مشخّص برای درمان وجود ندارد با این وجود رعایت شرایطی چند می‌تواند این وضعیت به ظاهر غیر قابل کنترل را به امری نسبتاً قابل کنترل تبدیل نماید. از مهمترین این اقدامات می‌توان به موارد ذیل اشاره‌ نمود:
۱ـ  قبل از هر اقدامی باید از پخش هر گونه شایعه‌ای ـ که در چنین شرایطی فضایی مناسب برای ایجاد و گسترش آن مهیّا می‌شود ـ در خصوص ویروس کرونا جداً خودداری شود، چرا که خبرهای نادرست موجب افزایش استرس و ناکارآمدی سیستم ایمنی بدن می‌شود. در این خصوص پیشنهاد می‌شود که کانال‌هایی تلگرامی زیر نظر متخصّصان تشکیل و در این زمینه آگاهی‌های لازم به شهروندان داده‌ شود. هم‌چنین دولت و نهادهای حاکمیتی بدانند در چنین شرایطی پنهان‌کاری بیشتر، یک بازی دو سر باختی خواهد بود که در نهایت هم مردم و هم مسئولین را متضرّر خواهد نمود. چرا که از یک طرف، این کار اعتماد مردم به مسئولین را، به عنوان یکی شاخص‌های سرمایه‌ی اجتماعی بیش از پیش خدشه‌دار خواهد نمود، و همین امر به ایجاد شایعاتی بیشتر دامن خواهد زد. از طرف دیگر، این پنهان‌کاری به احساس کنترل‌پذیری مردم بر شرایط به وجود آمده‌ لطمه خواهد زد و این نیز به تضعیف بیشتر سیستم ایمنی بدن منجر خواهد شد.

۲ـ  رعایت نکات ایمنی و بهداشتی توصیه شده‌ از جانب متخصّصان امر

۳ـ تقویت خوش‌بینی کلّی، به عنوان یک ویژگی شخصیتی، مبنی بر این که این نیز بگذرد و شرایط به حالت عادی برخواهد گشت. لازم به ذکر است این به معنای پذیرش و تقویت خوش‌بینی احمقانه و یا نادیده‌ گرفتن و تضعییف بدبینی تدافعی ـ مبنی بر این که احتمال دارد من نیز یکی از افراد آسیب‌پذیر باشم و بنابراین لازم است اقدامات احتیاطی را انجام دهم ـ نیست.

۴ـ تقویت سیستم دفاعی بدن با تغذیه، خواب، و حفظ آرامش مناسب.

۵ـ  کاهش تنش‌های خانوادگی.

۶ـ تبدیل کردن شرایط به وجود آمده‌ به فرصتی برای ارتقاء توانمندی‌های خویشتن در زمینه‌های مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی، شغلی، فرهنگی، اخلاقی، و انسانی.
۷ـ افزایش و تقویت رفتارهای خودکنترلی، از طریق خود قرنطینگی داوطلبانه و نه اجباری از طرف عوامل بیرونی، و پرهیز از رفت و آمدهای غیر ضروری، چرا که احساس کارآمدی و معنی‌دار بودن را بالا خواهد برد.

۸ـ پرهیز از حالت حرص‌گونه‌ی هجوم برای خرید، چرا که نادانسته موجب افزایش استرس در جامعه و به تبع آن تضعیف سیستم ایمنی بدن خواهد شد.

۹ـ تمرین و تقویت روحیه‌ی نوعدوستی و معنویت از طریق اعمالی از قبیل کمک به اقشار ضعیف جامعه اعم از دریافت نکردن کرایه، کمک مالی، دادن فرصت بیشتر برای ادای قرض و…

۱۰ـ ایجاد بسته‌های حمایتی برای قشر آسیب‌پذیر جامعه توسط حاکمیت و بخشیدن و یا به تعویق انداختن بدهی‌های بانکی‌، پرداخت هزینه‌های حامل انرژی (برق، آب، گاز، تلفن و…).

  1. ادریس احمدی

    سلام وعرض ادب .واقعا مفیدبودخسته نباشید

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

سایت خبری سقز رووداو | خبری | اجتماعی | کوردانه | اقتصادی | سیاسی | فرهنگی | گزارش | عناوین بین الملل