در ایران به دلیل تصور از مطبوعات به عنوان پدیده ای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و نادیده گرفتن وجه اقتصادی آن، این رسانه چون کالایی عمومی تلقی می شود که بخش خصوصی انگیزه ای برای تولید آن ندارد و باید دولت به دست اندرکاران این رسانه جهت سرپا نگه داشتن، یارانه بپردازد در حالی که این موضوع با اصل یا آرمانی که می گوید؛ مطبوعات رکن چهارم دموکراسی هستند، منافات دارد زیرا نقش اصلی آنها که نظارت بر قواست به دلیل حمایت های دولتی، فراموش می شود و رسانه ها به دلیل از دست ندادن این حمایت، کمتر به نقد و نظارت خواهند پرداخت.
از منظری دیگر، اقتصاد مطبوعات بخش خصوصی به دلیل رقابت مطبوعات دولتی با آنها، نبود آزادی های لازم، کمبود نیروی انسانی کارآزموده، سختی شغل، کاهش فروش، گران شدن کاغذ و کم شدن تبلیغات و همچنین نتوانستن رقابت با رسانه های دیجیتال، پیام رسان ها و پلتفرم ها، با چالش جدی مواجه شده است تا جایی که برخی از نشریات بخش خصوصی با مرگ اقتصادی، روبرو و تعدادی دیگر به دلیل عدم انتشار منظم، بر اثر اعمال ماده ۱۶ مطبوعات، تعطیل می شوند و این نشان دهنده این است که دوام اقتصادی، اساسیترین چالش حال حاضر مطبوعات در ایران و این در حالی است که این بی رونقی در مطبوعات، باعث کم توجهی و بی توجهی به رکن چهارم دموکراسی شده است تا جایی که اقدامی اساسی (واکاوی موضوع و عملیاتی) از سوی نهادهای مرتبط در کشور دیده نشده است و این تصور می رود که نهاد مطبوعات به ویژه مطبوعات بخش خصوصی در ایران، متولی ندارد.
از سوی دیگر، با وجود گذشت بیش از نیم قرن از تاسیس رشته روزنامه نگاری در ایران، بیش از یک دهه از تاسیس رشته مدیریت رسانه و بیش از یک دهه از تالیف و ترجمه کتاب های مربوط به حوزه اقتصاد رسانه و مدیریت رسانه تاکنون در ارتباط با تدوین کتابهای با محور روزنامه نگاری اقتصادی و به ویژه بررسی اقتصاد رسانه های خصوصی در ایران کوتاهی و کم توجهی شده است که ضروری است هم نهادهای علمی و هم بخش بخش خصوصی برای این حوزه چاره اندیشی کنند.
بحث:
مدیریت رسانه یکی از رشتههای دانشگاهی است که به مقوله مدیریت در رسانهها و مدیریت بر رسانهها می پردازد. این رشته با رشد رسانه و تخصصی شدن علم مدیریت از اوایل دهه ۹۰ میلادی به دانشگاه های آمریکا راه پیدا کرد. ادبیات این رشته به عنوان حوزه ای میان رشته ای، برگرفته از رشته های علوم ارتباطات، مدیریت و اقتصاد است و خاستگاه آن، مانند رسانه، جهان غرب بوده و بنابراین رویکرد اقتصادی بر سر تاسر آن سایه افکنده است.
در ایران هم این رشته در دانشگاه های از جمله؛ تهران، علامه طباطبایی، صدا و سیما و دانشگاه آزاد تدریس می شود و از سال ۱۳۹۳ به عنوان یک بخش مستقل دانشکده مدیریت در دانشگاه تهران فعالیت خود را آغاز کرد که بر اساس اعلام این دانشگاه در وبگاه خود، این رشته، تحولات و پیشرفت ها در بستر فناوری های نوین رسانهای همچون پلتفرم های شبکههای اجتماعی و تکنولوژیهای همراه را در کانون تمرکز خود قرار داده است و موضوعات محوری که در رشته مدیریت رسانه تدریس میشوند عبارتند از: کسب و کار در صنایع رسانهای همچون سرگرمی و تبلیغات؛ روابط عمومی و ژورنالیسم دیجیتال؛ خط مشی گذاری رسانهای و مدیریت خبر؛ مدیریت شبکههای اجتماعی، مدیریت نیروی انسانی در صنایع خلاق و فرهنگی.
با مروری گذرا به عناوین رشته مدیریت رسانه دانشگاه تهران، این واقعیت آشکار می شود که در این حوزه، مدیریت رسانه های مکتوب چون مطبوعات جایگاهی ندارد و آنچه بیشتر برای تدوین کنندگان این رشته علمی در این دانشگاه مدنظر بوده، پلتفرم ها و رسانه های نوین اجتماعی بوده است.
از سوی دیگر، تاکنون کتاب هایی نیز مرتبط با اقتصاد رسانه های خصوصی در ایران توسط دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه تهران به عنوان دو مرکز علمی با قدمت کشور و دو دانشگاه مادر برای رشته روزنامه نگاری، تدوین، تالیف، ترجمه و به رشته نگارش درنیامده است.
همچنین سایر انتشارات دانشگاهی و غیر دانشگاهی چون؛ سمت، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات؛ بادبادک، چالش و مهکامه که کتاب با عنوان اقتصاد رسانه تالیف کرده اند به بُعد اهمیت و جایگاه مطبوعات بخش خصوصی توجه نکرده اند و سایر انتشارات های تخصصی چون؛ ثانیه، همشهری و ایران که کتاب های روزنامه نگاری را منتشر کرده اند به این حوزه کم توجهی کرده اند.
جالب اینکه در حوزه تجربه نگاری مدیران رسانه های خصوصی هم هیچ اثری منتشر نشده است و از مدیران مطبوعات دولتی هم فقط حسین انتظامی، تجربه خود را از تاسیس روزنامه های همشهری و جام جم در کتاب «روزنامهنگاری و روزنامهداری: مقدمهای بر مدیریت مطبوعات و اقتصاد رسانه»، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها بازگو کرده است.
از سوی دیگر کتاب هایی هم که در حوزه اقتصاد رسانه منتشر شده اند به روزنامه نگاری اقتصادی به ویژه مطبوعات بخش خصوصی و جایگاه آن یا ورود نکرده اند یا اشاره ای گذار داشته اند که می توان به کتاب «نقش مطبوعات در اجرای خصوصیسازی (سیاست های کلی اصل ۴۴)، اثر مهدی حاجی وند که انتشارات بورس در سال ۱۳۹۶آنرا روانه بازار کرد، اشاره کرد که فقط به عناوینی چون؛ روزنامه نگاری اقتصادی، نقش رسانه ها در اقتصاد، کارکرد و نقش رسانه و مطبوعات در اقتصاد، تاریخچه روزنامه نگاری اقتصادی در جهان و ایران پرداخته است.
سایر کتاب های منتشر شده هم در سرفصل ها و بخش های خود به عنوان-هایی چون؛ بررسی فرایند تصمیمگیری در اقتصاد رسانه، دغدغههای اقتصاد رسانه، تکنیکهای تحلیلهای اقتصادی و تجاری و همچنین ویژگیهای کلی فضای رسانهای، بررسی رفتار اقتصادی در صنایع رسانه، ویژگی های محصولات رسانه ای، محدودیت های رسانه ها، اهداف بنگاه های رسانه ای، انواع محصولات رسانه ها، حداکثر کردن سود، درآمد (فروش)، تولید، ساختار بازار حاکم بر بنگاه¬های رسانه ای از رقابت کامل تا انحصار کامل، رقابت انحصاری و انحصار چند جانبه، اقتصاد رسانه، رویکرد جریان اصلی، اقتصاد صنعت روزنامه، اقتصاد سیاسی انتقادی رسانه، اقتصاد نهادی، اقتصاد تکاملی، فناوریهای دیجیتال در صنعت رسانه، تخریب خلاق، چرخههای نوآوری، همگرایی رسانهای و فرصتهای نوظهور کسبوکار در صنعت رسانه پرداخته اند.
انتشارات چالش هم که دو کتاب تخصصی را با عنوان «روزنامه نگاری اقتصادی» و «خطاهای رایج در روزنامه نگای اقتصادی» منتشر کرده است به موضوع مطبوعات بخش خصوصی ورود نکرده است.
تنها کتابی که در این حوزه نوشته شده است، کتاب ” اقتصاد رسانه در ایران: علل ناکارآمدی رسانههای خصوصی ایران با تاکید بر مطبوعات” اثر علیرضا بختیاری است که در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده است که نویسنده نیز در این کتاب به پرسش اصلی « چرا نهادهای خصوصی مطبوعاتی در ایران شکل نمی گیرند» ( بختیاری، ۱۳۹۶؛ ۷) به خوبی پاسخ نداده است.
بختیاری در این اثر به موضوع های کلی چون مفهوم و وضع بخش خصوصی در ایران، رسانه وقدرت سیاسی، رسانه و توسعه، رسانه و مالکیت، تنگناهای رسانه خصوصی، وضعیت مطبوعات در ایران و چند ارزیابی درباره مشکلات رسانه ها پرداخته است.
نویسنده کتاب در سایت دنیای اقتصاد برای معرفی آن توضیح می دهد که؛ «این اثر می کوشد، پارهای از پرسش ها درباره علل شکل نگرفتن نهادهای مطبوعاتی خصوصی نیرومند در ایران را مطرح و بازخوانی کند و پرسشهایی جدید نیز به آنها بیفزاید. کتاب، دو جزء مکمل دارد که در یکی امکان ها و امتناعهای توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و بهطور کلی عقیم ماندن پیشرفت اجتماعی بررسی شده است و جزء دیگرش درباره سترون ماندن مطبوعات در ایران و ریشه ندواندن آن بهعنوان نهادی آگاهیبخش و ساماندهنده رابطه نهادهای سیاسی و مدنی است».
وی که الان بهعنوان مدیر عامل شرکت رسانهای دنیای اقتصاد تابان فعالیت میکند از طریق این شرکت هلدینگ (مادر)، مالکیت روزنامه دنیای اقتصاد، هفتهنامه تجارت فردا، روزنامه انگلیسیزبان فایننشیال تریبون و سایت خبری اقتصادنیوز را در اختیار دارد و انتظار می رفت به دلیل سال ها تلاش در این حوزه و دارا بودن تجارب زیاد در صنعت نشر مطبوعات، تجارب خود را مانند حسین انتظامی تدوین می کرد.
نتیجه گیری:
بی توجهی به حوزه اقتصاد مطبوعات خصوصی در ایران جای نقد و بررسی دارد. عوامل تاثیر گذار اقتصادی و مالی بر فعالیت های مطبوعات، باید در حوزه آینده پژوهی رشته های علوم ارتباطات به ویژه مدیریت رسانه در دانشگاه های مادر چون تهران و علامه طباطبایی به جد مورد توجه قرار گیرد.
همچنین معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای تخصصی چون مرکز مطالعات و توسعه رسانه ها، خانه های مطبوعات و انجمن های صنفی روزنامه نگاری وسایر رسانه داران و روزنامه داران بخش خصوصی هم باید در مورد تجربه نگاری، تالیف و تدوین کتاب این حوزه تلاش کنند زیرا غفلت از حوزه اقتصاد رسانه و در اینجا، اقتصاد مطبوعات و تدوین راهکارهای درآمد زایی مطبوعات به ویژه مطبوعات بخش خصوصی، باعث ضعیف شدن این نهاد، بیکار شدن منابع و سرمایه های انسانی و تضعیف فرهنگ مکتوب در کشور خواهد شد.
- سقز رووداو
- کد خبر 20228
- بدون نظر
- پرینت