نویسنده:احمد ابوطالبیان، محقق و پژوهشگر
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جــــــریده عالم دوام ما
هزاران دریغ و افسوس که همواره زندگی و زندگینامه بسیاری از بزرگان و نوابغ و هنر کوردستان و ایران که بخش قابل توجه و پر اهمیت تحولات و تولیدات ارزشمند فرهنگ و هنر این سرزمین مدیون حضور و وجود شریف ایشان بوده است که در پرده ای از ابهام و سایه ای از تغافل مهجور و مغفول مانده است. هنرمندانی که سرتا سر حیات پر برکتشان صفا و صمیمیت و خلق و خلاقیت آثار بدیع، زیبا و ناب بوده است که به علت عدم وجود تحقیقات متخصصانه و پژوهش های علمی و فنی و تاریخی و کارشناسانه، هیچ نشان و نشانه ای از ایشان باقی نیست الا آثار ارزشمندشان.
بگذار به گیتی اثری زانکه در آفاق
تا چشــم بهم برزنی از ما اثری نیست
از جمله ستارگان درخشان آسمان هنر و ادب این سرزمین مقدس می توان به جناب عبدالحمید ملک الکلامی (امیرالکتاب) اشاره کرد. امیرالکتاب فرزند عبدالمجید ملک الکلامی سقزی و نواده ی عبدالکریم سقزی، پدر و پدر بزرگش از دبیران و خوشنویسان و شاعران و رجال نامدار عهد ناصری بوده اند.
ملک الکلامی ها از خاندان اصیل و ریشه دار اختیارالدینی های بانه بوده که تا وفات عبدالکریم سلطان، آخرین فرمانروای بانه در سال ۱۲۸۹ هـ. ق از حکمرانان بانه بوده اند. وجه تسمیه ی این خاندان به اختیارالدینی بدین سبب است که ایشان در صدر اسلام با میل و رغبت خود به اسلام گرویده اند. پدر امیر، مرحوم عبدالمجید ملک الکلامی متخلص به (مجدی) در زمان مجید خان اردلان در سقز منشی حکومتی بوده و تا زمانی که حسنعلی خان امیر نظام گروسی از رجال زبده و خوشنویس و ادیب صاحب سبک دوران و رئیس ایل بزرگ گروس در کردستان، با دیدن خط و اشعار عبدالمجید مجدی او را به جهت قبول یکی از مشاغل حکومتی از سقز به سنندج فراخوانده و در یک اتفاق تاریخی عبدالمجید مجدی با ناصر الدین شاه قاجار، که خود مدعی شعر و شاعری بوده، مواجه می شود و سلطان با شنیدن قصیده و غزلی از مجدی و دیدن خط و کتایت او به رسم آن زمان در فرمانی عنوان (ملک الکلامی) را به او بخشید و آوازه اش در ایران پیچید و در تهران با ادیب الممالک و رضا قلی خان هدایت که از شاعران و ادیبان نامی زمان بوده اند همدم و مصاحب گردید و به احتمال زیاد در خط شاگرد مرحوم میر حسین خوشنویس باشی نیز بوده است. در ضمن سنگ قبرهای مجید خان اردلان و مصطفی خان اردلان در گنبد حکام سقز و سنگ قبر سردار اسعد بختیاری در اصفهان از خطوط وی می باشد.
عبد المجید مجدی برادری داشته به نام میرزا علی که به علت علاقه ی شدید به سرزمین عربستان و شهرهای مکه و مدینه به آن کشور کوچ کرده و در آنجا سکنی گزیده است و پس از چندی به علت قابلیت ها و شایستگی های ذاتی و هنری که دارا بوده به نزدیکان انیس و جلیس پادشاهان سعودی نیز رسیده است.
امیرالکتاب در سال ۱۲۶۲ شمسی در سنندج چشم به جهان گشود و از دوران کودکی تا اوان جوانی در همانجا به کسب علوم و فضایل و کمالات و هنرها پرداخت و با پدر خود سفری نیز به حجاز کرد و مراسم حج را به جا آورد و هنگامی که ابـوالقـاســم خــان قـــراگـوزلـو (ناصرالملک) به حکومت کردستان رسید و از آنجایی که پیشکار او میرزا سلمان بیان السلطنه با پدر امیر الکتاب محشور و مصاحب بوده، با استعداد ذاتی و ذوق هنری امیر جوان آشنا شده و شایستگی های او را به ناصرالملک معرفی و والی او را به دارلایاله فرا خواند و مورد تشویق و تحسین قرار داده و وی را در دستگاه ایالتی بکار انشا گماشت و پس از چندی چون وزارت مالیه به ناصر الملک تفویض شد و به تهران رفت، پس از اندک زمانی امیر نیز به تهران فراخوانده شد و در دفتر استیفای وزارت مالیه مشغول بکار گردید و پس از آنکه ناصر الملک به نیابت سلطنت احمد شاه قاجار منصوب شد، امیر نیز به دفتر ریاست الوزرا انتقال یافت و معززاً به سمت منشی نخست وزیر به انجام وظیفه اشتغال داشت .
مرحوم دکتر مهدی بیانی در مورد ایشان می نویسد :
سال ۱۳۲۰ به فرمان رضا شاه پهلوی، نخست وزیر وقت محمد علی فروغی در یک تیم کارشناسی و انتقال کتب از کتابخانه سلطنتی به کتابخانه ملی، من و امیر الکتاب و تنی چند از رجال فرهنگی همکار یکدیگر شدیم و این همکاری چندین ساله به دوستی دراز مدت و خانوادگی استوارتر شد و من از آن پس تا دو روز قبل از فوت امیر، با وی انیس و مونس بودم .
بیانی می نویسد: امیر، مسلمانی پاک بوده و با اعتقاد و مذهب تسنن ملایمتی نیز داشت. به لغت عرب مسلط بود و تقریبا حافظ تمام قران. با بسیاری از تواریخ متداول آشنا بود و در اقسام ادبیات زبان فارسی استاد و منشی زبر دست بود و نثری شیوا داشت و شعر را خوب می شناخت و می خواند و می سرود و در شعر( شرقی) تخلص می کرد. خوش محضر و نکته سنج و حافظه ای نیرومند داشت و مکرر دیدم قصایدی که بیش از یکصد بیت داشت را بدون تامل و به دنبال هم می خواند. از هنرهای دستی، نقاشی آبرنگ، گراور، نقاری و حکاکی بهره تمام داشت و بعضی سر سکه ها که در دوره ی او در ضرابخانه دولتی ضرب می شد را او کنده است، مرکب می ساخت و کاغذ را خوب رنگ و آهار و مهره می کرد. به نگهداری انواع گل ها علاقه داشت و نژادهای مختلف گیاهان راخوب می شناخت. بذال و سخی الطبع بود و از علایق دنیوی گریزان و تسلط وی در کتابت خطوط متنوع به آن درجه بود که در نیم قرن اخیر خوشنویسی به جامعیت او نیامده است. نسخ و ثلث و ریحان و محقق و نستعلیق و شکسته نستعلیق و شکسته تعلیق را استادانه می نوشت.
خطوط مانند کوفی تزئینی و ثلث توأمان وتوقیع و طغرایی را با مهارت می نگاشت و در خط شناسی در زمان خود بی همتا و در تعلیم خط استاد بود و از شاگردان وی که خود از برجسته ترین خوشنویسان ذوالفنون معاصر بوده می توان به مرتضی عبدالرسولی اشاره کرد .
برخی از آثار امیرالکتاب عبارتند از :
- کتیبه ثلث سردر موزه ایران باستان
- کتیبه سردر کتابخانه ملی و دارلفنون
- کتیبه آرامگاه حافظ در شیراز
- کتیبه رضاشاه پهلوی (ناتمام)
- کتیبه برنجی دانشگاه تهران
- سردر مدرسه نوبنیاد تهران
- دیوان مرحوم حاج ملکالکلام به خط نستعلیق کتابت ممتاز (۱۳۳۶ق) تهران چاپ سنگی
- کتیبه چندین ابنیه فرهنگی در تبریز و دیگر شهرهای ایران
و بسیاری از قطعات با انواع و اقسام خطوط مختلف که در موزه ها و مجموعه های خصوصی و دولتی نگهداری می شود .
امیرالکتاب در شب چهارم مهر ماه سال ۱۳۲۸ شمسی در سن ۶۶ سالگی چشم از جهان فرو بست و در امام زاده عبدالله تهران مدفون گردید.
و در پایان گله مند از اینکه اجتماعات هنری و خوشنویسی معاصر نیز هیچگاه دین واقعی خود را به امیر ادا نکرد .
- سقز رووداو
- کد خبر 11912
- بدون نظر
- پرینت