کلیت نظام حقوقی ایران نیز کار کودکان(با ملاحظات فقهی حاکم) را ممنوع اعلام نموده است که البته با واقعیتهای فرهنگی و اقتصادی حاکم بر جامعه ما سازگار نیست. در خصوص میزان کودکان کار در ایران آمار دقیقی (به مانند دیگر آسیبهای اجتماعی) در دست نیست که این امر به طریق اولی مشمول “کودک کولبر” نیز میگردد. با این وصف در آخرین اعلام رسمی بهزیستی استان کردستان، تعداد کودکان کولبر را بیش از ۷۰۰ نفر تخمین زدهاند.
بدیهی است این میزان شامل استانهای آذربایجان غربی و کرمانشاه نیز نمیباشد. از علل کودک کولبری میتوان به فقر، ارزان و کمهزینه بودن کار کودک، بیکاری والدین و بیسرپرستی کودک، فقر فرهنگی والدین و کودکان و همچنین تبعیتپذیری کودکان نسبت به بزرگسالان که مدیریت و استثمار آنان را سادهتر میسازد و صد البته توسعه نیافتگی مناطق مرزی، اشاره کرد که همگی از ناکارآمدی دولتها و نمایندگان مجلس با اولویت های فردی و گروهی نشأت گرفته است.
کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک، “کارهای خطرناک” را به عنوان یکی از موارد چهارگانه مدنظر کنوانسیون شناسایی کرده است. ماده ۳ این کنوانسیون بیان میکند” کاری که به دلیل ماهیت آن یا شرایطی که در آن انجام میشود، احتمال دارد برای سلامتی، ایمنی یا اخلاقیات کودکان ضرر داشته باشد” کار خطرناک میباشد. لذا کودکان کولبری که در معرض سوء استفاده جسمانی قرار دارند. کار را در ارتفاعات خطرناک، در محیط ناسالم در معرض برف و باران و طوفان، گرمای شدید، مین و شلیک نیروهای مرزبانی و …انجام میدهند و با عنایت به محیط بزرگسالی کولبری، کار در ساعات طولانی و یا در خلال شب که همگی قابل تطبیق با مصادیق کارهای خطرناک است و نقض آشکار کنواسیون مذکور میباشد.
کنوانسیونی که ایران در سال ۱۳۸۰ به آن پیوسته است و مبنای آن ممنوعیت کودکان زیر ۱۸ سال در چهارگروه بدترین اشکال کار کودک است که منجر به نقض آشکار حقوق فطری کودکان می باشد و قابل اغماض نیست.
کار کودکان، به منزله بهرهکشی از ظرفیت بالقوه نسل آینده برای نسل حاضر است و فرصت توسعه فردی را از کودک میرباید. بدیهی است کار کردن کودکان به جای اشتغال به تحصیل، آیندهای نامشخص را برای آنان و جوامع محلی پدید میآورد. فقر مهم ترین عامل به کار واداشتن کودکان محسوب میشود و دولت مقصر و مسئول اصلی این بحرانها است.
*روزنامه نگار و فعال مدنی
- سقز رووداو
- کد خبر 17447
- بدون نظر
- پرینت