شما اینجا هستید
اجتماعی » زبان مادری و چالش های پیش‌رو، محمدتوفیق مشیرپناهی*

در حال حاضر اکثر کشورهای دنیا دارای اقلیت‌های زبانی مختلفی می‌باشند. به طوری که تقریباً تمامی کشورهای اروپا دو زبانه یا چند زبانه هستند. در اکثر کشورهای جهان کودکان در سال‌های نخستین تحصیل خواندن و نوشتن را به زبان مادریشان به صورت رسمی یاد می‌گیرند و به وسیله‌ی همین زبان به آنها تدریس می‌شود و زبان اکثریت بعداً وارد برنامه‌ی درسی می‌گردد.

چند سالی است که دوم اسفند روز جهانی زبان مادری، مناسبتی برای یادآوری یکی از اصول معطل مانده قانون اساسی شده است. اصل پانزده قانون اساسی که بر استفاده از زبان‌های ملی و محلی مانند زبان کوردی، آذری، عربی (منطقه خوزستان) و… در رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی تصریح دارد. اما مناقشه امروز البته عمدتا بر سر بخش دوم این مقوله یعنی تدریس زبان‌های غیرفارسی در مدارس است.

در امر یادگیری، هدف انتقال محتواست و انتقال محتوا مخصوصاً در دوران ابتدایی اولین اولویت است. در حالی که در مناطق دو زبانه در ایران، آموزش زبان قبل از آموزش محتواست که این امر فرآیند یادگیری را به تاخیر می‌اندازد.

«پیترترادگیل» به‌عنوان یکی از زبان شناسان مشهور دنیا می‌گوید: جانشینی آگاهانه یک زبان با زبان دیگر مستلزم تلاش جهت محو تمامی فرهنگ‌هاست و نشانگر طرز تلقی‌های غیر منطقی و نژادپرستانه است و می‌تواند به پیشرفت تحصیلی کودک لطمه‌ی جدی بزند که ناگزیر است زبان جدیدی بیاموزد قبل از این که بتواند آن چه را که آموزگار می‌گوید بفهمد تا چه رسد به این که بخواند و بنویسد.
همچنین «صمد بهرنگی» در کندوکاوی در مسائل تربیتی ایران می‌گوید: « هر قومی یا ملتی حق دارد که در کنار زبان رسمی کشورش به زبان مادری حرف بزند و بنویسد و کتاب‌های درسی باید به صورت ایالتی و ناحیه‌ای طرح و تنظیم گردد و در این کتاب‌ها از عناصری بهره جست که برای کودکان روستایی عینی و قابل لمس باشد نه ذهنی و رویایی».

 

تدریس زبان‌های اقلیت نه فقط در یادگیری خواندن و نوشتن بلکه در یادگیری سایر دروس نیز مسلماً به نفع کودکان گروه اقلیت است. همچنین آموزش به زبان مادری در حکم به رسمیت شناختن شخصیت اجتماعی و فرهنگی کودک است. رشد تکاملی شخصیت از طریق یادگیری به زبان مادری سریع‌تر صورت می‌گیرد و دانش‌آموزان به زبان مادری موجب صرفه‌جویی زمانی و عدم هدر رفتن انرژی ذهنی برای درک و انتقال می‌شود. در کشور کوچکی همچون «لوکزامبورگ» که در کمتر از یک ساعت می‌توان از ابتدا تا انتهای آن را با اتومبیل طی کرد سه زبان آموزش داده می‌شود و زبان لوکزامبورگی در این میان اولین زبان آموزشی در این کشور است و پس از آن زبان‌های آلمانی و فرانسه نیز آموزش داده می‌شود. این در حالی است که جمعیت این کشور کمتر از ۴۰۰ هزار نفر است.
در ایران متاسفانه تنوع زبان و آموزش زبان‌های مادری کاملاً به فراموشی سپرده شده است.
از آنجا که اساس آموزش زبان مادری دوران ابتدایی است این اصل نه تنها در آموزش و پرورش رعایت نمی‌گردد، حتی در شبکه‌های استانی صدا و سیما برنامه‌های کودک به زبان معیار کشور است.
معلمانی که در مناطق دو زبانه تدریس نموده‌اند کاملاً از مشکلات تعاملی و آموزشی واقفند و بارها سوالات بسیار بدیهی دانش آموزان را که صرفاً ناشی از دو زبانه بودن آنهات شنیده‌اند. بی گمان ریشه‌ی ناخودآگاهی بسیاری از بی علاقگی‌های تحصیلی دانش‌آموزان ناشی از آموزش به زبان دوم و عدم توجه به زبان مادری است.
یادگیری به زبان مادری از لحاظ هویتی از حقوق بدیهی هر انسانی است و از این نظر که آدمی از این طریق احساس می‌کند که شهروندی از این جهان است، نباید از این حق معنوی او غافل ماند.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

سایت خبری سقز رووداو | خبری | اجتماعی | کوردانه | اقتصادی | سیاسی | فرهنگی | گزارش | عناوین بین الملل