شما اینجا هستید
اجتماعی » قصه دیروز تو تاریخ فردای ماست/به بهانه کشف زنی ۷۵ هزارساله در شانه‌در کوردستان

من پاسخ این پرسش را به خوانندگان عزیز کانال کردستان‌نامه می‌سپارم و در اینجا از تفاوت میان این دو زن می‌گویم؛ لبخند و نگاه به افق زن نئاندرتالی که ۷۵ هزار سال بعد جایش را به نگاه غمگین و سربه‌زیر زنی کرد داده است؛ زنی که گویی سنگینی بار این همه سال را یک‌تنه به دوش می‌کشد.

 

آن زن یکی از بازماندگان عصر متٲخر حیات انسان نئاندرتال بود و حلقه وصل اجدادش به انسان های هوشمند گردید. هرچند نژاد انسان هوشمند جدای از نئاندرتال هاست، اما این امر نفی‌کننده پیوند این‌دو نیست. همین غاری که امروز پس از ۷۵ هزار سال از سکونت آن زن نئاندرتال هنوز باقی مانده و مسکن این زن کرد شده است، یکی از وجوه مشترک آن هاست. کوه و دشت و رود و گیاهان و جانوران و جغرافیای اطراف غار نیز فضاهای مشترکی‌اند که این دو را به هم پیوند می‌دهند.جغرافیایی که دوران گذار از انسان نئاندرتال به انسان هوشمند در آن رخ داده است، از هر نظر متفاوت با جغرافیایی است که عمر سکونت انسان در آن از هزار سال تجاوز نمی‌کند. روشن است که ظرف، ثابت و مظروف، متغیر است و هیچ مظروفی نمی‌تواند تحت تٲثیر ظرف نباشد و کمابیش به شکل آن درنیاید. جغرافیا همان ظرف ثابتی است که تحول تاریخی یعنی نحوه تعامل انسان با مکان در طول زمان در دل آن صورت گرفته است، بنابراین انسان هایی که در طول زمان وارد ظرف جغرافیایی که امروز کردستان نامیده می‌شود، شده‌اند، تحت تٲثیر ویژگیهای آن قرار گرفته‌اند. این انسانها به حکم داشتن اراده و اختیار البته تا جایی که توانسته‌اند در این ظرف هم تغییر ایجاد کرده و آن را از شکل طبیعی و دیرین خود خارج کرده‌اند.

 

۷۵هزار سال عمرکمی نیست. صحبت از ۲۷میلیون و ۳۷۵ هزار روز است. یک غار یعنی تنها گوشه‌ای کوچک از این سرزمین بزرگ این همه روز میزبان انسان هایی بوده است که وارد آن شده‌اند. اجازه بفرمایید ۷۵ هزار سال را بر ۱۰ تقسیم کنیم و تنها ۷۵۰۰ سال از عمر سرزمینی که امروز کوردستان نامیده می‌شود، بسنده کنیم. اگر میانگین عمر حکومت هر فرمانروای این سرزمین، ۱۵ سال در نظر گرفته شود در طول این ۷۵۰۰ سال ۵۰۰ فرمانروا بر آن حکم رانده‌اند که ۹۰ درصد آنان، نه بومی که بیگانه بوده‌اند.این جهان گشایان مهاجم بیگانه با ایل و عشیره و مزدوران خود از دور و نزدیک به غارها و روستاها و شهرها و راهها و چشمه‌ها و کوه ها و دشت های کوردستان ” آمدند و کَندند و سوختند و کشتند و رفتند”. با رفتن پدران، فرزندان و نوادگان برخی از آنان در سرزمینی که توسط نیاکانشان اشغال شده بود، ماندند و تا به امروز میراث ننگین آنان را زنده نگه داشتند. برخی از آنان هم در ظاهر در دل جامعه کردی هضم شدند، اما رد خونشان در خلق و خوی انسان کورد کنونی و ردپایشان هم در خاک کوردستان و فرهنگ حاکم بر آن باقی ماند که نشانه‌هایش را حالا هم می‌توان دید.

 

به باور من تاریخ تقابل و تهاجم مهاجمان و بومیان را بیش از هرجا باید از زبان جغرافیای کردستان و به ویژه جای‌نامهای آن روایت کرد. به تعداد روستاهای کردستان می‌توان با ثبت میراث شفاهی مردم، دهها هزار فرهنگ هزارصفحه‌ای نوشت که شناسنامه تاریخ و فرهنگ و زبان نه تنها خود کوردستان که همه آن مهاجمانی خواهد بود که در این ۷۵۰۰ سال به آن هجوم آورده اند. در این فرهنگ شفاهی می‌توان بخشی از زبان و فرهنگ بومیان منطقه اعم از گوتی و هوری و کاسی و لولوبی و اورارتو و مانا را دید و هم سومر و اکد و بابل و آشور را. هم ردپای ماد و هخامنشی و اشکانی و ساسانی دیده می‌شود، هم یونانی و رومی و هم عرب و ترک و مغول و تاتار و بسیاری دیگر که شاید اسمشان جایی ثبت و ضبط نشده است.

 

آن زن خندان نئاندرتال خیلی خوشبخت بود که در دوران او هنوز سروکله انسانهای هوشمند پیدا نشده بود که از بیابانهای هزاران کیلومتر آن‌سوتر  به سرزمین حاصلخیز و خوش و آب و هوایش حمله‌ور شوند و زندگی و زمانه را بر او تلخ و تنگ کنند. او نسلش منقرض شد و نماند تا حکایت ظلم و زور اشغالگران مهاجم و قتل‌عام بومیان و تبدیل بیگانگان به میزبان در جغرافیای غار خود را ببیند. نمی‌دانم اگر او زنده می‌شد و از زبان این زن کرد تنها حکایت ۷۵۰۰ سال از آن ۷۵۰۰۰ سال را می‌شنید، آیا لبخند بر لبانش خشک نمی‌شد و سرش را به نشانه شرم از عملکرد وحشیانه انسان متمدنی که روی او و اجدادش را سفید کرده‌ است، پایین نمی‌انداخت؟/ کوردستان نامه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

سایت خبری سقز رووداو | خبری | اجتماعی | کوردانه | اقتصادی | سیاسی | فرهنگی | گزارش | عناوین بین الملل