گرچه بسیاری از افراد اوتیستیک دراری نشانگان واضح بوده وهمانند افراد کم توان نیاز به حمایت زیاد اجتماعی و دولتی دارند، اما اغلب میتوانند در بسیاری از زمینهها به همان اندازه و یا بیشتر از افراد نرمال عملکرد داشته باشند. در واقع، بسیاری از افراد اوتیستیک سطوح بالاتری از هوش، خلاقیت و تفکر تحلیلی نسبت به همتایان نرمال خود دارند و در عین حال نشانگان کم توانی در آنها چندان بارز نیست. اما در تعاملات اجتماعی، افراد نرمال در مورد آنها دچار سوءتفاهم میشوند، و معمولا آنها را به عنوان تهدید تلقی می کنند – چه به عنوان نابغهای که ممکن است دیگران را تحتالشعاع قرار دهد، و چه به عنوان فردی که ناآگاهانه سلسلهمراتب اجتماعی را نادیده میکند.
بر اساس تحقیقات عمیق و نظریه پروفسور سایمون بارون-کوهن و دیگر مقالات ئژوهشی به نظر میرسد که افراد اوتیستیک در طول تاریخ نقش مهمی در تکامل انسان ایفا کردهاند (لینک سخنرانی در پایان). آنها اغلب در اختراع، ابزارسازی و پیشرفتهای فناورانه فعالیت داشتند و به طور قابل توجهی به پیشرفت تمدنها کمک کردهاند. آنها در یافتن الگوها، منطق و تفکر تحلیلی توانایی بالایی دارند. در واقع بیشتر مخترعین و دانشمندان در طول تاریخ از میان افراد اوتیسمی بوده اند. برای نمونه آیزاک نیوتن، نیکولای تسلا، ادیسون ، پل دیراک، انشتین، موتزارت و … همگی دارای خصلت های اوتیستیکی بوده اند. ایلان ماسک خود نیز به طور عمومی از اوتیسم خود بحث می کند.
به نظر نگارنده، چنانچه نظریه ی پروفسور کوهن را بپذیریم، می توان آنرا بیشتر توسعه داد و گفت که تمرکز شدید افراد اوتیستیکی بر وظایف مکانی، فنی و منطقی احتمالاً باعث شده است که زمان قابل توجهی را به کار خود اختصاص دهند و به طور ناخواسته از تعاملات اجتماعی فاصله بگیرند. این الگوی تاریخی ممکن است توضیح دهد که چرا افراد اوتیستیک اغلب در تعاملات اجتماعی امروزی دچار مشکل میشوند و در محیطهای اجتماعی و روابط بینفردی احساس غرقشدگی میکنند. به عبارت دیگر، افراد اوتیستیک، از بسیاری جهات، در طول تکامل تدریجی فرهنگ انسانی و روابط اجتماعی به نوعی ایستا ماندهاند، در حالی که استعدادهای قوی منطقی و تحلیلی خود را فراتر از دیگران توسعه دادهاند. این مسیر تکاملی می تواند از طریق زیستشناسی ژنتیکی منتقل شود، و در نتیجه بینشی در مورد چندین ویژگی رایج افراد اوتیستیک ارائه دهد:
۱٫ صداقت و شفافیت: افراد اوتیستیک صادق و شفاف هستند و پنهان کردن نیتهایشان برایشان دشوار است – بر خلاف همتایان نوروتیپیک (نرمال) خود که در درک نکات ظریف اجتماعی مهارت بیشتری دارند. این صداقت ذاتی منجر به نمرات پایینتر در هوش هیجانی (EQ) منجر می شود و آنها را در معرض سوءبرداشت و حتی سوءاستفاده دیگران قرار دهد. ممکن است آنها بیش از حد توضیح دهند، بیش از حد فکر کنند، یا به عنوان افرادی ساده و فاقد مهارتهای ارتباطی استراتژیک در نظر گرفته شوند. افراد اوتیسمی ذاتا عدالت خواه و آرمانگرا هستند و در مغزشان انتظار دارند که جامعه مدینه ی فاضله باشد و تقریبا حرف همه را به زودی باور میکنند و نیز بسیار خوش باور هستند، اما اگر باورشان به نسبت کسی تخریب شود تقریبا غیرممکن یا برایشان بسیار سخت است که دوباره اعتماد کنند.
۲٫ تفاوتهای جنسیتی: شیوع اوتیسم در مردان در مقایسه با زنان ممکن است به نقشهای تاریخی مربوط باشد. در طول تاریخ بشر، مردان عمدتاً در ساخت ابزار، شکار و وظایفی که نیاز به مهارتهای منطقی و حل مسئله قوی داشتند، درگیر بودند، در حالی که زنان بیشتر در نقشهای اجتماعی و مبتنی بر جامعه شرکت میکردند و مهارتهای بینفردی را تقویت میکردند. این تفاوت در نقشها می تواند شیوع بالاتر اوتیسم در مردان به نسبت زنان را شرح دهد.
۳٫ هویت وابسته به کار: افراد اوتیستیک اغلب مهارتها و کارهای خود را عمیقاً با حس هویت خود یکپارچه میکنند. آنها بعلت تعامل کمتر با جامعه تمایل دارند که دستاوردهای خود را به عنوان بخش اصلی از هویت خود ببینند. تعهد قوی آنها به کارشان ممکن است باعث شده باشد که حرفه خود را نه تنها به عنوان یک شغل، بلکه به عنوان بخشی جداییناپذیر از هویت خود در نظر بگیرند. در نتیجه، ممکن است هنگام انتقاد ناعادلانه از کارشان یا نادیده گرفتن تلاشهایشان، احساس رد شدن شدیدی را تجربه کنند. این ارتباط عاطفی عمیق با کارشان میتواند محیطهای کاری را برایشان بهویژه چالشبرانگیز کند.
۴٫ تأکید بر عمل متقابل: افراد اوتیستیک اغلب حس قوی از انصاف و عمل متقابل دارند. وقتی کسی کاری مهربانانه برای آنها انجام میدهد، فوراً احساس میکنند که باید قدردانی خود را نشان دهند. به طور مشابه، وقتی آنها به دیگران مهربانی نشان میدهند، انتظار دارند که این کارشان به رسمیت شناخته شود و قدردانی شود. این انتظار برای احترام و عمل متقابل، اگرچه منطقی است، گاهی اوقات ممکن است منجر به ناامیدی شود.
۵٫ تاخیر در یادگیری زبان و مشکل در زبان گفتاری : از لحاظ ژنتیکی و تاریخی، وقتی اجداد حامل ژنهای اوتیسمی به مهارتهای انفرادی مشغول بوده اند، مهارتهای کلامی و اجتماعی اشان قاعدتا به اندازه دیگران خوب نخواهد بود.
۶٫ تمرکز بالا: وقتی ریشه اوتیسم به انسان ابزارساز و متفکر برگردد، قاعدتا این افراد در وظایف خود غرق می شوند و مدام نیز کار خود را بهبود می بخشند و به نحوی ذهنشان درگیر وظایف تکنیکی خود شده و از محیط پیرامون غافل میشوند. همچنین به علت این قفل شدگی تمرکز بر هدف، تغییرجهت تمرکز برایشان سخت است.
۷٫ حافظه ی تصویری قوی و عدم ارتباط چشمی هنگام حرف زدن: افراد اوتیسمی معمولا دارای یادگیری بصری و تصویری بسیار بالا هستند و بیشتر دوست دارند که اطلاعات به صورت بصری و هندسی به آنها ارائه شود. این نیز خود بعلت همان تمرکز بر ابزارسازی و مهارت فنی بالای آنهاست. همچنین بعلت عدم ارتباط کافی با جمع در طول تاریخ یادگیری آنها از طریق شنیداری ظعیف تر است و ممکن است از شما بخواهند چیزی را چندین بار تکرار کنید. در ضمن بعلت تمرکز بر اشیا، ابزار سازی و یافتن الگوها، آنها بیشتر جذب روابط بین اشیا هستند و چون کمتر در جمع بوده اند معمولا به چشم انسان ها خیره نمی شوند وانگار همانند دوران ابزارسازی به نقطه ای خیره می شوند که حواس آنها را جمع تر کند.اغلب در ارتباط بصری، ممکن است حواسشان پرت شود و سرنخ کلام را از دست بدهند. در روابط خانوادگی یا زناشویی، اقوام یا همسر آنها ممکن است احساس کنند که سرد و بی عاطفه هستند و خیلی پیگیر احوال آنها نیستند مگر آنکه اطافیان خود جویای حال آنها شوند.
۸٫ واکنشهای احساسی قوی به تغییرات زندگی : تطبیق با تغییرات برای افراد اوتیستیک دشوار است، بهویژه در مواجهه با از دست دادن عزیزان. ممکن است سالها طول بکشد تا با این فقدان کنار بیایند. افراد اوتیستیک مهربانترین فرزندان برای والدین خود و حتی مهربانترین افراد برای دیگران هستند. آنها معمولاً شور و اشتیاق و مهربانی زیادی نشان میدهند.
۹٫ حواس تقویتشده و مسئولیت پذیری بالا: در طول تاریخ ، اجداد حامل ژنهای اوتیسمی نقش مهمی در ساخت ابزار ایفا کرده اند، بنابراین خود نیز نخستین کسانی بوده اند که از این ابزاها استفاده کرده اند و باید مهارتهای دیگری را برای کاربردهای عملی این ابزار ارتقا میداده اند. درنتیجه از منظر تکاملی، این افراد مجبور بودند حساسیت بالایی به برخی حواس مانند شنوایی، بویایی، بینایی و حتی لمس داشته باشند. علاوه بر این، این آگاهی حسی تقویتشده میتواند با حس مسئولیتپذیری و مراقبت بیشتری همراه باشد، زیرا نقش آنها برای بقای جامعهشان حیاتی بوده است.
این فهرست کامل نیست و میتواند ادامه یابد. . اوتیسم دراری مولفه ی قوی ژنتیکی است و ریسک فاکتورهای دیگری نیز ممکن است در آشکار شدن ژنها در نسل های بعد بازی کند. برای نمونه ازدواج و فرزندآوری در سنین بالا یا در معرض قرار گرفتن برخی آلودگی های محیطی برای مادران باردار، ریسک تولد نوزاد اوتیسمی را بالا می برد. بعلت عدم مهارتهای اجتماعی کافی و سرخوردگی های اجتماعی ناشی از چالش های زندگی اشان ، افراد اوتیسمی اضطراب بسیاری را تجربه می کنند. توجه به این نکته ضروری است که بطور آماری در کشورهای غربی حدود دو نیم درصد افراد اوتیسمی هستند و احتمالا در ایران این آمار بالاتر باشد و حتی ممکن است در مناطق کرد نشین بالاتر از میانگین کشوری باشد. با توجه به این چالشها، برای جامعه ضروری است که از این افراد حمایت کند و محیطی فراگیر ایجاد کند که ارزش مشارکتهای آنها را به رسمیت بشناسد. متأسفانه، ساختار سرمایهداری جامعه مدرن که ارزش بالایی برای شبکهسازی اجتماعی و ارتباطات بینفردی قائل است، معمولا بر ضد افراد اوتیستیک عمل میکند و موفقیت آنها را سختتر میکند . برای نمونه ممکن است زودتر ترک تحصیل کنند و یا بخاطر روابط اجتماعی ضعیفشان یا دیدگاههای عدالت خواهانه اشان نتوانند شغل مناسب خود را پیدا کنند و یا اصلا نتوانند شغلی بیابند. در ضمن در اقلیت بودن زبانی، فرهنگی، نژادی و دینی فشار ذهنی بیشتری را بر افراد اوتیستی وارد میکند و اظطراب آنها را چندین برابر میکند. . به قول معروف، برای افراد اوتیسمی زندگی در این کره ی خاکی همانند زندگی در سیاره ای اشتباه است.
جهان همواره از مشارکتهای افراد اوتیستیک بهرهمند شده است، و نادیده گرفتن نیازها و استعدادهای آنها، زیانی بزرگ برای کل جامعه خواهد بود. اگر جامعه آنها را فراموش کند، ممکن است یکی از عوامل اساسی نوآوری و پیشرفت را از دست بدهد. بنابراین باید بر حمایت بهتر از افراد اوتیستیک و استفاده از پتانسیل آنها برای پیشرفت جامعه استقبال کرد. برای مثال، فکر میکنم به عنوان بخشی از برنامه درسی مدارس ، دانشگاهها، تربیت معلم ، باید دورهای وجود داشته باشد که آگاهی افراد عادی درباره افراد اوتیستیک را افزایش دهد تا در مورد آنها قضاوت نادرست انجام ندهند. همچنین، باید حمایت بیشتری از طریق رسانهها، قوانین خاصی در محیطهای کاری برای محافظت از آنها و غیره وجود داشته باشد. در سیستم حقوقی و کیفری باید برای آنها شرایط ها وحمایت های ویژه ای در نظر گرفته شود زیرا واقعا مغز آنها طور دیگری عمل می کند. البته برای این مهم باید از همان اوایل مدرسه، سیستم بهداشت و درمان و آموزش پرورش با همدیگر همکاری داشته باشند. با این وجود ممکن است برخی از افراد اوتیسمی به علت مهارتهای بالا و یافتن براخی مکانیسم های تدافعی، سالها از اوتیسم خود بیخبر باشند و حتی مدارس نیز نتوانند متوجه آن شوند. برای اطلاعات بیشتر برای مواجهه و مداخله ی درمانی برای اوتیسم بهتر است به روانپزشکان و روانشناسان مراجعه شود.
لینک سخنرانی پروفسور سایمون بارون:
- سقز رووداو
- کد خبر 20413
- بدون نظر
- پرینت