دکتر آزاد فلاحی عضو هیات علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد واحد سقز
سقزرووداو- میلان کوندرا : “نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است. برای این کار باید کتابهایش را، فرهنگش را، زبانش را از میان برد. باید کسی را واداشت که کتابهای تازهای برای او بنویسد ، فرهنگ جدیدی را جعل کند و بسازد، تاریخ و زبان جدیدی را اختراع کند، کوتاه زمانی بعد ملت آنچه هست و آنچه بوده را فراموش میکند. دنیای اطراف همه چیز را با سرعت بیشتری فراموش میکند.”
زبان جزء جداییناپذیر زندگی بشر است؛ آدمی در قالب و زنجیره زبان به تفکر و اندیشه میپردازد؛ با زبان، ارتباطات اجتماعیاش را برقرار و تنظیم میکند؛ در قالب زبان احساسات و عواطفش را بروز داده و موجبات آرامش و نشاط خویش و اطرافیانش را فراهم میآورد؛ زبان بازتاب دهنده فرهنگ و اندیشه انسانها و جلوهای از هویت آنهاست که دنیای آنها را بازگو میکند.
در راستای درک اینمهم و به واسطه هشدارهای جدی زبان شناسان مبنی بر احتمال نابودی۴۰ درصد زبانها، سازمان ملل اقدام به تدوین طرحی برای حفظ زبانهای موجود کرده، که از موارد آن میتوان به نامگذاری روز ۲۱ فوریه(دوماسفند) به نام روز جهانی زبان مادری اشاره کرد.
بنگلادش اولین کشوری بود که در نوامبر سال۱۹۹۹ پیشنهاد رسمی خود را مبنی بر نامگذاری روز ۲۱فوریه به نام روز جهانی زبان مادری به سازمان یونسکو ارائه کرد. طرح ارائه شده از سوی دولت بنگلادش و انجمن جهانی طرفداران زبان مادری در سیامین نشست عمومی سازمان یونسکو به تصویب نمایندگان کشورهای عضو رسید.
اهمیت حفظ زبانهای مادری بدین جهت است که گاهی در داخل یک واژه از کلمات آن دنیایی از باورها، سنتها، دانشها، فرهنگها و اسطورهها و تاریخ یک قوم یا ملت نهفته است و با مرگ این واژه حجم عظیمی از میراث ماندگار و ارزشمند فرهنگ و دانش بومی از بین میرود؛
زبان مادری، تنها زبانی است که انسان ها هویت اجتماعی و روانشناختی خود را با آن به دست میآورند. این زبان، زبانی است که آنها را به ریشههای خانوادگی و فرهنگیشان متصل میکند.
ربط دادن حمایت از زبان مادری به تجزیهطلبی خبط بزرگی است که نشان از ناآشنایی نسبت به آینده زبان و جایگاه آن در قدرت فرهنگی و هم نسبت به منافع و امنیت ملی دارد؛ تجارب فراوانی در جهان وجود دارد که اثبات میکند این نظریه(تجزیه طلبی) اشتباه است_به عنوان نمونه در هندوستان بالغ بر هزار زبان مادری وجود دارد
قانون اساسی به عنوان عالی ترین قانون کشور در اصل پانزدهم در این زمینه مقرر می دارد:”زبان و خطِ رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.”
مخالفان اجرای اصل صدرالاشاره، نگران آسیب دیدن زبان فارسی بر اثر آموزش زبانهای بومیاند! آنها معتقدند با این کار جایگاه زبان فارسی تضعیف میشود. این در حالی است که آموزش زبانهای مادری حق طبیعی و اولیه سایر زبان ها و اقوام است و حتی می توان مدعی بود که تحقق این امر میتواند منجر به تقویت زبان فارسی شود، نظری که در میان صاحب نظران زبانی طرفداران فراوانی نیز دارد.
نکته ای که باعث خلط موضوع توسط مخالفین شده، این است که، برداشت ایشان از این اصل”آموزش به زبان مادری است” حال آن که به زعم نگارنده آنچه مدنظر اصل مورد اشاره است”آموزش زبان مادری است” موضوعی که با وجود اصل شانزده قانون اساسی(الزام به آموزش زبان عربی بعداز پایان دوره ابتدائی) و رویه عملی( تدریس زبان انگلیسی در دوران تحصیل) بسیار به ثواب نزدیکتر است. این برداشت در کنار اصول ۱۷ و ۱۸ قانون اساسی_اشاره به نمادهای ملی، از جمله: خط، زبان، پرچم و… بیشتر تقویت می شود.(وحدت در عین کثرت)
امید آنکه در راستای هر چه بهتر اجراءشدن قانون اساسی و تحقق حقوق تمام ملیت ها این امر مهم مورد توجه بیش از پیش مسئولین قرار گیرد.
هرچند در این زمینه همانند سایر مسائل فرهنگی نقش مردم (خانواده ها) می تواند بسیار تاثیر گذار باشد.
- سقز رووداو
- کد خبر 11894
- بدون نظر
- پرینت