✍ کیوان لطفی، دکتری علوم ارتباطات دانشگاه علامه
🔸شبیه که نه، خودِ کابوس است. اینکه در این جهان بی مرز و پیوسته، همزمان چند میلیارد نفر از حرکت باز بایستند، تک نشین شوند و از دیدار و همنشینی با هم وحشت داشته باشند، بیتردید همان کابوس است. بشری که از ابتدای زندگی آموخته است در مواجهه با تنگنا به جمع پناه ببرد و با هم افزایی، جان خود را برهاند؛ حالا در رویارویی با این ویروس جهانی مرگ، کرونا، حتی جرئت ندارد به هم نوع خود اتکا کند و در عورترین شکل ارتباطی قرار دارد.
🔺در کشاکش این نبردِ فرامرزیِ وحشت، حالا عیان شده که ارتباطات انسانی چه باشکوه و ارزشآفرین است. همیشه این دولتها بودهاند که برنامه ها را نوشته و تنظیم کردهاند و در این چارچوبهای چرتکهای، در بهترین حالت، مردم را عدد و رقم به حساب آوردهاند. جوهرِ احساس، لبخند، اشک، آغوش، نگاه، ارتباط، اندوخته، کار و… تک تک افراد تنها تا جایی به چشم آمده است که خواست برنامه نویسانِ قدرت تأمین شود.
🔹کرونا آمد تا عیان شود که سیاهی لشکر سینما، پیاده نظام جنگ، مصاحبه شونده تلویزیون و تماشاچی سیاست، به خودی خود چقدر مهمند. وصلشان با هم چه گوهری است و فصلشان در بزنگاه چه غنیمتی است. بیصدا و بیسواد چقدر قدرت دارد و حتی قدمزدن و نگاه کردن آنها به هم، چه میزان ثروت اقتصادی میآفریند.
🔸کرونا آمد تا نشان دهد بیتریبون، چقدر تأثیرگذار و حاشیه نشین چقدر تواناست. آمد تا مشخص سازد که کلید درِ برج سعادت در جیب همگان است، چقدر جان، حال و مال جهانیان درهم تنیده است و نسخ توسعۀ نامتوازن تا چه حد منسوخ شده است و…
راستی در این وانفسای مکثِ تاریخ ارتباطات انسانی، اگر ارتباطات مجازی نبود و بشرِ ترسخورده، سر بر این بالین ارتباطی نمیگذاشت، زمین و زمان جای ترسناکتری نبود؟! آیا در دوران پسا کرونا، نگاه برنامهنویسان به این نوع از ارتباطات جایگزین پختهتر خواهد شد؟! بهرهگیری انسان از مجازستان هوشمندانه تر خواهد بود؟!
🆔 @saqqezrudaw
- سقز رووداو
- کد خبر 13128
- بدون نظر
- پرینت