اجتماعی, اخبار, ایران, فرهنگی, ورزشی, ویژه خبری, یادداشت

ورزش های رقابتی زنگ خطر برای نقض حقوق کودکان

نویسنده: دکتر طه رزم آرا، پژوهشگر حقوق ورزش

سقزرووداو- از زمانی که ورزش های حرفه ای (رقابتی) کودکان را در بر گرفت انتقادات از این فرصت ها نیز افزایش یافت و در دهه ۱۹۷۰، پژوهشگران زنگ خطر در مورد آسیب های توسعه ورزش های حرفه ای برای کودکان را به صدا درآوردند.
اورلیک و بوتریل (۱۹۷۵) در اثر خود با عنوان: ((هر بچه ای می تواند برنده شود))، تأکید کردند که تمرکز بزرگسالان بر نتایج عملکرد کودکان مانند برنده شدن می تواند به احساس کودک از خود و سایر تجربیات رشدی آسیب برساند. به طور  مشابه مارتنز (۱۹۷۸) شادی و غم در ورزش رقابتی و برنده محوری را به عنوان آسیب رساندن به رشد و لذت کودکان از ورزش ذکر می کند. همانطور که ورزش های حرفه ای (رقابتی) برای کودکان گسترش یافت، تخصص اولیه در یک یا دو ورزش جایگزین، روش ارزشمند نمونه گیری در سراسر ورزش شد که تجربیات متنوعی را برای کودکان فراهم می کند تا از آنها بیاموزند و مهارت ها و علایق خود را آزمایش کنند.

 

گالاسو(۱۹۸۸) و گروپ(۱۹۸۵) معتقدند از دیگر نگرانی‌های ابراز شده در مورد ورزش  رقابتی (حرفه ای) کودکان، اجازه ندادن به کودکان، قرار گرفتن در معرض استرس روانی و فیزیکی بیش از حد، و محدود کردن آزمایش‌ها با تجربیات مختلف و روابط اجتماعی بود. به طور مشابه، آلی (۱۹۷۴) نوشت: «[ورزش] را باید به عنوان یک شمشیر دو لبه در نظر گرفت که قادر به بریدن در جهت مخالف است. جهتی که شمشیر می برد بستگی به کسانی دارد که آن را تاب می دهند، نه به خود شمشیر». آلی (۱۹۷۴) در برنامه های ورزشی کودکان ادعا کرد که بزرگسالان شمشیر دو لبه را تاب می دهند و بنابراین بر ماهیت و کیفیت تجربه کودک به شیوه های نگران کننده کنترل دارند.

 

محققان و کارشناسان متعددی در ۵۰ سال گذشته در مورد هزینه‌های رشد ناشی از از دست دادن بازی‌های مبتنی بر کودک، اکتشافی و بدون ساختار (غیر رقابتی) برای کودکان از جمله فرصت‌های از دست رفته برای یادگیری درباره خود، دیگران و جهان نوشته‌اند.کلارک، ۲۰۱۲؛ کینگزلی و اسپنسر-کاوالیر، ۲۰۱۵ بر این باورند که تغییر به سوی ورزش رقابتی و حرفه ای با تمرکز بر نتایج عملکرد باعث شده است که ورزش برای افرادی که استعداد ورزشی و توانایی مالی بیشتری دارند، استثنایی تر شود. که کید و ابرتس( ۱۹۸۲) معتقدند این تغییر همچنین باعث دور شدن بیشتر و بیشتر از پایبندی به حقوق کودک ورزشکاران شده است.

 

علیرغم تلاش‌ها برای کاهش دخالت بزرگسالان در ورزش کودکان، مانند توسعه قراردادهای رفتاری والدین،  ممنوعیت مشارکت والدین و ترویج بازی‌های مشارکتی، نگرانی در مورد ورزش های حرفه ای (رقابتی) برای کودکان همچنان باقی است. در بدترین حالت، ورزش سازمان یافته کودکان ممکن است استثمارگرانه، ناسالم، برای رشد مضر و تحقیرآمیز باشد.

به رسمیت شناختن حقوق کودکان و مشکلات مربوط به آموزش فشرده (ورزش های رقابتی) کودکان توسط اعلامیه یونسکو در سال ۱۹۶۴ در مورد ورزش به رسمیت شناخته شد، که بعدها به یک سند حقوق جهانی منشور بین المللی تربیت بدنی و ورزش  (یونسکو، ۱۹۷۸) تبدیل شد. چهار اصل اساسی کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک (UNCRC)  عبارتند از: عدم تبعیض؛  توجه به بهترین منافع کودک؛ حق حیات؛ بقا و توسعه؛ و حق اظهار نظر آزادانه در مورد موضوعاتی که آنها را تحت تأثیر قرار می دهد بر تصمیم گیری کودکان و بهترین منافع آنها تاکید دارد. همچنین این کنوانسیون  بر  رعایت همه حقوق کودک در ورزش تاکید دارد و اهمیت در نظر گرفتن پیامدهای مشارکت در ورزش را بر آموزش کودک، روابط با خانواده و دوستان و مشارکت در فعالیت‌های دیگر را برجسته می‌کند.

 

ترویج و حمایت از حقوق بشر ورزشکاران باید اعتماد ورزشکاران و عموم مردم را نسبت به یکپارچگی نهادهای ورزشی افزایش دهد، و با این حال، همانطور که بسیاری از محققان چون: دیوید، ۱۹۹۹، ۲۰۰۵؛ دانلی، ۱۹۹۷؛ تافلر و دیجرونیمو، ۲۰۰۰ معتقدند، ورزش یکی از حوزه هایی است که هنوز به شکل واقعی حقوق بشر در آن نفوذ نکرده است. از بین رفتن فرصت‌های ورزشی مبتنی بر مدرسه محوری به تغییر موقعیت‌های ورزش های رقابتی خارج از محیط مدرسه کمک کرده است. فرصت‌های ورزشی در مدارس به همه کودکان، صرف‌نظر از وضعیت اجتماعی- اقتصادی و توانایی‌های ورزشی، این امکان را می‌دهد که در آن شرکت کنند بنابراین به‌عنوان یک فرصت برابری عمل می‌کند.
در مقابل، هزینه‌های مالی ثبت‌نام، تجهیزات، هزینه‌های مسابقه یا بازی و سفر برای شرکت ورزشی سازمان‌یافته، موانعی برای دسترسی ایجاد می‌کند و حقوق کودکان را برای شرکت به چالش می‌کشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *