اجتماعی, اخبار, ایران, سیاسی, فرهنگی, ویژه خبری, یادداشت

مطالعه‌ای بر فرسایش بنیان‌های اجتماعی در جامعه امروز ما

نویسنده: محسن مصطفایی

در طول دهه‌های گذشته، طبقه متوسط شهری در  جامعه همواره به عنوان موتور محرک توسعه، نوسازی فرهنگی و پایداری اجتماعی شناخته شده است.
این طبقه که متشکل از فرهنگیان، کارمندان، متخصصین، کارگران ماهر، دانش‌آموختگان کارآفرین و صاحبان مشاغل کوچک و متوسط شهری است، در روندهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نقش تعدیل‌گر و تثبیت‌کننده داشته است؛ اما در سال‌های اخیر، به‌ویژه در سایه‌ی بحران‌های مزمن اقتصادی، تحریم‌های بین‌المللی و سیاست‌های ناکارآمد معیشتی و اجتماعی، نشانه‌های روشنی از تضعیف و حتی فروپاشی بخش مهمی از این طبقه مشاهده می‌شود.

رکود تورمی، به‌عنوان وضعیتی هم‌زمان از تورم بالا و رشد اقتصادی منفی یا صفر، بنیان‌های معیشتی و هویتی طبقه متوسط را در هم شکسته و تحرک اجتماعی این قشر را تضعیف کرده است.

 

رکود تورمی: تیغ دو لبه بر گلوی معیشت شهری

رکود تورمی پدیده‌ای است که در آن از یک‌سو قیمت‌ها پیوسته بالا می‌روند (تورم) و از سوی دیگر فرصت‌های شغلی، سطح تولید و رشد اقتصادی کاهش می‌یابد (رکود).
این وضعیت برای طبقه متوسط، که دارای درآمدهای ثابت همچون افزایش ثابت سالیانه حقوق یا دستمزد اداره کار که در سال ۱۴۰۴ حدود ۱۵ میلیون تومان تعیین شده، در برابر هزینه‌هایی مانند اجاره مسکن که حتی در شهری مانند سقز به طور میانگین به ۱۰ میلیون تومان رسیده، عملاً بی‌اثر شده‌اند. برای خانواده‌ای که نیمی از درآمد خود را صرف اجاره می‌کند، دیگر چیزی برای آموزش، درمان، پس انداز، تامین کالاهای سرمایه ای، تفریح یا حتی خوراک باکیفیت باقی نمی‌ماند.

تضعیف بنیان‌های اجتماعی: فراتر از معیشت

تضعیف یا حذف طبقه متوسط تنها یک چالش اقتصادی نیست، بلکه بحرانی در سطح اجتماعی و فرهنگی نیز هست. طبقه متوسط تاریخی جامعه ما، حامل ارزش‌هایی چون آموزش‌گرایی، نظم، انضباط مالی، باور به پیشرفت فردی و جمعی و مشارکت اجتماعی بوده است. اما امروز با فرسایش معیشتی، این ارزش‌ها نیز در حال زوال‌اند. والدینی که روزگاری سرمایه‌گذاری بر آموزش فرزندان را وظیفه‌ای مقدس می‌دانستند، اکنون درگیر تأمین نیازهای اولیه خوراک و پوشاک هستند. فرزندان طبقه متوسط، با تحصیلات عالی، وارد بازاری می‌شوند که یا شغلی برایشان ندارد، یا شغل‌هایی با حقوق ناچیز و بدون امنیت شغلی پیش پایشان می‌گذارد.
از سوی دیگر، کاهش اعتماد به آینده، مهاجرت گسترده‌ی نیروهای متخصص و رشد پدیده‌هایی چون کار دوم و سوم، یا زیست در اتاق‌های اشتراکی در شهرهای بزرگ و مهاجرت اجباری به حاشیه‌ها، نشانه‌های ملموسی از تضعیف و مرگ تدریجی این طبقه است.

احیای طبقه متوسط لازمه پیشرفت و ارتباطات جامعه

تضعیف جدی طبقه متوسط به معنای از بین رفتن لایه‌ای از جامعه است که همواره نقش متعادل کننده بحران‌های اجتماعی و اقتصادی و محرک پیشرفت و ارتباطات بین فرهنگی را ایفا می‌کرده است. جامعه‌ای که طبقه متوسط در آن تحلیل رفته، دچار دو قطبی فزاینده‌ی فقر و ثروت می‌شود، و به سرعت مستعد چالش ها و بی هنجاری های اجتماعی و فرهنگی خواهد بود.
ادامه این روند می‌تواند به ایجاد خلأ در میان‌داری جامعه بینجامد؛ خلأیی که نه طبقه فرودست توان پر کردن آن را دارد، و نه طبقه مرفه انگیزه‌ای برای حفظ آن. در نهایت باید گفت که آینده‌ و پیشرفت جامعه و بازتولید اجتماعی، بیش از هر زمان دیگری، به سیاست‌هایی وابسته است طبقه متوسط را احیا می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *