توسعه مفهومی پیچیده و چند بعدی است که با توجه به ویژگیها و عوامل مختلفی قابل تعریف است، به عبارتی گرچه میتوان برخی مدلهای عام و جهان مشول آن را در برنامهریزی و طراحی راهکارهای برون رفت از عدم توسعه یافتگی مورد استفاده قرار داد اما این بدان معنی نیست که کاربست روشها و نظریات توسعهای دیگر ملل دنیا میتواند در هر جایی و زمانی، با هر سنخ منابع انسانی و مادی، منتج به بهبود وضعیت و پیشرفت شود.
آمارتیا سن برنده جایزه نوبل، توسعه را “پیشرفت غنای زندگی انسان” تعریف کرده به عبارتی وی توسعه را فرآیندی برای متنوع کردن “انتخابهای افراد” و افزایش تواناییهای انسانی (دامنه کارهایی که مردم می توانند باشند و انجام دهند) و آزادیهایی میداند که به آنها امکان میدهد: یک زندگی طولانی و سالم داشته باشند، به دانش و سطح معیشتی مناسب دسترسی داشته و در زندگی جامعه خود و تصمیماتی که زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، “مشارکت” کنند.
پیشرفت اجتماعی، دسترسی بیشتر به دانش، افزایش سواد زیست محیطی، تغذیه بهتر و خدمات بهداشتی، اهمیت رشد اقتصادی به عنوان ابزاری برای کاهش نابرابری، افزودن کارایی و در دسترس بودن منابع، بهبود نرخ رشد و بهرهوری به شرطی که این رشد مستقیماً به سود فقرا، زنان و سایر گروههای حاشیهای باشد و برابری از نظر رشد اقتصادی و سایر پارامترهای توسعه انسانی، موضوعاتی است که در حال حاضر بیشترین اهمیت را در بحث توسعه به خود اختصاص داده است.
علاوه براین، مسایلی چون نرخ مشارکت و آزادیهای فردی و مدنی، چون توانمندسازی، حاکمیت دموکراتیک، برابری جنسیتی، حقوق مدنی، سیاسی و آزادی فرهنگی، بهویژه برای گروههای حاشیهنشین و خرده فرهنگ که براساس شهر و روستا، جنس، سن، مذهب، قومیت، پارامترهای جسمی/ روحی و غیره تفکیک شدهاند از شاخصهای مهم توسعهیافتگی بهشمار میروند.
همچنین میزان پایداری برای نسلهای آینده از نظر اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی وامنیت انسانی در زندگی روزمره در برابر تهدیدهای مزمن مانند گرسنگی و اختلالات ناگهانی از جمله بیکاری، معضلات حوزه بهداشت عمومی، کم آبی، کشاورزی سنتی، قحطی، درگیری و غیره از فاکتورهای دیگر توسعه به شمار می آیند که شایسته بررسی و توجه برای برنامهریزان این حوزه است.
نگاهی به پارامترهای توسعه انسانی نشان میدهد که تحقق بسیاری از این عوامل زیربنایی بدون مشارکت و حضور جدی شبکههای اجتماعی، رسانههای جمعی و گروهی و بازیگری سیستم ارتباطات اجتماعی این جوامع میسر و مقدور نیست؛ اینجاست که مفهوم “ارتباطات توسعه” و یا “ارتباطات در خدمت توسعه” ظهور و نمود مییابد.
براین اساس ارتباطات توسعه با زیرمجموعههایی چون ارتباطات کشاورزی، ارتباطات سلامت، ارتباطات جمعیت و… شامل انگیزه دادن به افراد و گروههایی مانند کشاورزان، دامداران، مشاغل کوچک شهری و روستایی، ماهیگیران، کارگران، زنان خانهدار و جوانان و ترغیب به “مشارکت فعال” آنها برای تغییر عادات، سبک و شیوه زندگی و در کل حرکت از فقر به سمت رفاه است که این امر در نهایت به برابری اجتماعی و تحقق پتانسیل انسانی ختم شده و در این مسیر، رسانهها میتوانند “جامعه مدنی” و “حوزه عمومی” را که از ملزومات اصلی توسعه انسانی و اقتصادی است تقویت کنند.
حوزه عمومی، عرصه نهادهای واقعی یا مجازی برای استدلال و مشورت و نیز معاشرت و همکاری شهروندان و دولت بدون روابط کهتر- مهتری و عمودی و بهنوعی مرکزی برای شکلگیری و همچنین سنجش نیازها و علایق واقعی “افکار عمومی” است.
توسعه در جوامع محلی و همچنین کشورهای در حال گذار مستلزم گذر از مرحله سنتی حکومتداری، تحرک جغرافیایی، تحرک اجتماعی، روحی و روانی و همچنین آماده سازی درونی مردم برای پذیرش نیاز به تغییر و ایجاد همدلی و همراهی همگانی برای عبور از دوران سخت گذار است. این امر مستلزم نقش پر رنگ رسانهها برای ایجاد انگیزه تغییر و همچنین افزایش آگاهی و دانش مردم از خود و محیط پیرامون و درنهایت شکلگیری “همدلی” عمومی است.
ارتباطاتی که میتواند سبب تغییر در جوامع محلی و اصلاح آن شود باید مبتنی بر مشارکت همه طبقات و بخشهای جامعه بوده و با به چالش کشیدن ساختارهای ظالمانه و تبعیضآمیز موجود، موجب تغییر و سبب رهایی و احساس آزادی مردم شده و علاوه بر توسعه هویت فرهنگی آنها، دائماً از آن پشتیبانی نماید.
توضیح و تبیین حکمرانی و دولت خوب با توجه به دو معیار شفافیت و پاسخگویی، تشویق و تحریض مردم برای مشارکت در سطوح مختلف، تقویت رسانههای مستقل و کثرتگرا، استفاده بالقوه و کامل از تلویزیون، رادیو، رسانههای کلاسیک چون مطبوعات و همچنین بهکارگیری وسیع رسانههای اجتماعی جدید، فعال کردن خط مشی و مشخص نمودن منابع لازم برای اجرای فرایند توسعه، اجرای چارچوبی قانونی و حمایتی به نفع حق بیان مشروع و ظهور سیستمهای اطلاعاتی آزاد و متکثر، ایجاد اتحاد، انسجام یا به عبارتی همبستگی و همدلی عمومی بین آحاد مردم و کارگزاران محلی است.
همچنین فراهم کردن بسترهای لازم برای همکاری با رسانهها، آژانسهای توسعه، دانشگاهها و دولتها از رسالتهای اصلی سیستم ارتباطات اجتماعی جامعه برای نیل به بهبود است.
ارتباطات توسعه که برابری اجتماعی و تحقق بیشتر پتانسیلهای انسانی را ممکن میسازد سعی در ارتباط رسانی، ایجاد آگاهی، آموزش و روشن ساختن مردم به این منظور دارد که بتوانند زندگی خود را به هر طریقی بهتر کنند، این سنخ ارتباطات شامل اقدامات مشارکتی برای یادگیری و اشتراک قدرتهای موجود اجتماعی(حقوق مدنی و ظهور جامعه مدنی)، اقتصادی (جامعه مساواتطلب) و سیاسی (برقراری دموکراسی و مردمسالاری) در زمینههای فرهنگی است.
در هر سه سطح ( اجتماعی، اقتصادی، سیاسی )جریان اطلاعات و ارتباطات نقش مهمی در توسعه بازی میکنند چراکه بدون جریان کافی دوطرفه از اطلاعات و گفتگو( دیالوگ) بین حاشیه و مرکز، تبادل دانش و اطلاعات مربوط به بازار و گفتگوی سیاسی، توسعه بعید است که رخ دهد.
نظام هوشمند ارتباطات میتواند افراد و جوامع، دولتها و شهروندان را در مشارکت درتصمیمهای مشترک به یکدیگر پیوند داده یا نگرشها و باورهایشان را تغییر دهد. به عنوان یک مفهوم، ارتباطات توسعه از این باور ناشی میشود که تلفن، رادیو، تلویزیون، اینترنت یا رسانه گروهی میتواند از بهبود و پیشرفت کلی مردم کمتر مرفه در کشورهای توسعهنیافته حمایت کنند بهشرطی که در هر جامعه محلی و با توجه به ظرفیتها و داشتههای آن، بهدرستی مورد استفاده قرار بگیرند.
ارتباطات یک فرایند ایجاد آگاهی در جامعه مدنی است؛به طور مداوم افراد دخیل در این فرایند را آگاه میکند؛ بهعنوان منابع اطلاعات، رسانههای جمعی مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه و اینترنت میتوانند اطلاعات فراهم کنند، درکی روشن از اینکه توسعه چیست ایجاد کنند و میتوانند توده زیادی از مردم را در مورد مفاهیم توسعه، مسائل، برنامه ها و غیره مطلع کنند.آنها میتوانند به شیوهای جذاب و قانع کننده مردم را در مورد این مسائل آموزش داده و میل زندگی بهتر را در میان مردم توسعه نیافته ایجاد کنند.
رسانههای جمعی محلی( کلاسیک و مدرن) باید مخزنی وسیع از دانش و اطلاعات ارائه کنند که به عنوان ابزاری برای توسعه و تکمیل روشهای دیگر بهکار میرود. آنها با افشای نابسامانیها و سایر اشکال فساد عمومی میتوانند نقش مهمی در توسعه و نظارت و نگهبانی از منابع عمومی ایفا کنند.
لازم است رسانههای محلی درکی صحیح از علل انسانی عقبماندگی (عدم توسعه)و فقر و استراتژیهای لازم برای کاهش آنها برای جوامع محلی داشته و آن را به مخاطبان خویش منتقل کنند(از جمله سواد، مدیریت رشد جمعیت، حفاظت از منابع طبیعی و محدود سازی تخریب محیط زیست). ارتباطات توسعه باید بتواند بر افزایش دانش بومی، نرخ مشارکت و توانمندسازی جوامع محلی تمرکز کرده و آنرا ارتقا بخشد.
ترکیب مباحث ملیگرایی، توسعه و دموکراسی با آموزش “خلاقیتبخش” و نه “مخزنی” و وابستهپذیر، سبب افزایش “آگاهی انتقادی” از وضعیت موجود خویش است. بدیهی است تا جامعه به مرحله خود انتقادی نرسد هرگز احساسی برای لزوم تغییر و بهبود نخواهد داشت.
کارگزاران توسعه نیاز دارند که نوع رسانههای ارتباطی خود را با دقت انتخاب کنند. نیازهای توسعه به مجموعهای از روشهای ارتباطی نیاز دارد که رهایی بخش، برابری طلب، بومی و محلی بوده و هماهنگ با ترقی همه بهویژه فقرا، درحاشیه ماندگان و زنان است. انجام این امر البته صرفا بوسیله رسانههای جمعی سنتی ملی مشکل است و برای این منظور باید رسانههای محلی چون مطبوعات، گروهها وکانالهای موجود بر بستر پیام رسانان موبایلی، شبکههای اجتماعی محلی و البته ارتباطات گروهی و فردی را به شکلی نظاممند و شبکهای هدایت و بکار گرفت.
*روزنامه نگار و مدرس دانشگاه
- سقز رووداو
- کد خبر 14083
- بدون نظر
- پرینت