فاصله میان قلم، چاپ و توزیع؛ چالش های نشر و نویسندگی در کوردستان

تهیه گزارش: شنو نوری، ایبنا
در زیستبوم فرهنگی هر استان، انتشار کتاب نه فقط محصول یک فرآیند چاپ و نشر، بلکه بخشی از سازوکار هویتسازی و بازنمایی فرهنگ بومی است.
با اینحال، سالهاست که بسیاری از مؤلفان بومی، بهویژه آنهایی که نام و اعتباری در سطح ملی یافتهاند، همکاری با ناشران تهرانی را ترجیح میدهند. این روند که بهظاهر نشانهای از میل به دیده شدن بیشتر است، در واقع بازتابدهنده نارساییهایی عمیق در اکوسیستم نشر محلیست؛ از نبود زیرساختهای حرفهای در طراحی و چاپ گرفته تا ضعف در توزیع و فقدان سرمایهگذاری پایدار.
در سالهای اخیر، اگرچه فضای نشر در استان کوردستان نسبت به دهههای پیش رشد محسوسی داشته، اما همچنان یک شکاف مشخص میان مؤلفان بومی و ناشران استانی احساس میشود. بسیاری از نویسندگان کوردستانی، حتی آنها که ساکن استان هستند، ترجیح میدهند آثارشان را به ناشران تهرانی یا خارج از استان بسپارند. این انتخاب، تنها به دلایل فنی یا امکانات چاپ خلاصه نمیشود، بلکه بازتابی از بیاعتمادی متقابل، نبود زیرساخت توزیع، دغدغههای حرفهای و گاه حتی مسائل فرهنگی و هویتی است.
در چنین فضایی، ناشران بومی نه تنها در رقابت با مراکز نشر پایتخت توان مالی و تبلیغاتی لازم را ندارند، بلکه در اغلب موارد حتی در نگاه نویسندگان محلی نیز به گزینهای حاشیهای تبدیل شدهاند.
گویی نویسنده کوردستانی، برای دیدهشدن ناچار است از مرزهای جغرافیایی زادگاهش عبور کند و به جایی پناه ببرد که نظام نشر ساختارمندتری دارد؛ اما آیا واقعاً این تنها راه است؟ چرا ارتباط پایداری میان مؤلفان محلی و ناشران بومی شکل نگرفته؟ آیا ریشه این گسست، در انتظارات نویسنده است یا در محدودیتهای ناشر؟ و مهمتر اینکه راهی برای ترمیم این پیوند هست؟
در استان کوردستان نیز مسئله انتخاب ناشر، به یک چالش بنیادین برای نویسندگان بومی و فعالان نشر تبدیل شده است. در گزارش پیشرو، به سراغ ناشران فعال این استان رفتیم تا از زبان آنها دلایل این فاصله روزافزون میان نویسندگان محلی و ناشران بومی را بررسی کنیم.
این گزارش، با گفتوگو با برخی ناشران فعال در کوردستان و نویسندگانی که مسیر انتشار آثار خود را به سمت تهران بردهاند، به دنبال یافتن پاسخهایی برای این پرسشهاست.
تجربهای در مرز سنت و ضرورت
فریدون محمدزاده، نویسندهی سقزی که تاکنون دو رمان به زبان کوردی منتشر کرده، درباره دلایل انتخاب ناشر تهرانی گفت: واقعیت این است که به دلیل آشنایی با ناشر «شایر» در تهران که هم به زبان کوردی و هم فارسی فعالیت دارد، دو رمان قبلیام را با او منتشر کردم. از مراحل کار و سرعت عملشان در رمان اول راضی بودم و رمان دوم را هم به همان ناشر سپردم.
وی ادامه داد: بە نظر میرسد ناشران بومی بە دلیل اینکە بیشرشان هم ناشرند و هم در حوزە فروش کتاب فعالیت دارند و بعضاً دارای چاپخانە نیز هستند، برایشان بحث مالی حوزە کتاب و نشر بر جنبە فرهنگی و حرفەگری کار میچربد بە همین دلیل ترجیح میدهند آثاری را منتشر کنند کە در آزمونهای قبلی پاسخ گرفتە و ریسک آثار نو و نویسندگان نام ناآشنا را بە جان نمیخرند و بە دیدە اغماض با این طیف از نویسندگان روبهرو میشوند. بە نظر میرسد ناشر مرکز بە شکلی تخصصی در حوزە کتاب فعال است و سالهاست درگیر چنین امری است و برند و اعتباری برای خود کسب کردە در حالی کە برخی ناشران بومی در ابتدای راە و در مرحلە آزمون و خطا قرار دارند و بە همین دلیل دست بە عصاترند.
مسیر دشوار توزیع و پخش
محمدزاده، در پاسخ به این سوال که آیا با مشکل یا وابستگی در توزیع و پخش قدیمی کتاب مواجه شدید؟ اظهار کرد: بالطبع ناشران بومی آثاری را توزیع و پخش میکنند کە خود آن را منتشر کردە باشند و همت خود را معطوف بە این آثار مینماید و تلاش چندانی در زمینە توزیع دیگر آثار منتشرە ندارند. ناشران تهرانی هم بە دلیل آنکە در حوزە تخصصی خود کە همان بحث انتشار است، فعالیت دارند زیاد وارد حوزە توزیع و پخش نمیشوند و این امر را بە اشخاص یا دستگاەهایی کە متولی آن هستند واگذار مینمایند. در زمینە توزیع و پخش آثار خود، حقیقتاً بە شکلی محدود با توجە بە زبان آثار و محدودیت مخاطب، شخصاً اقدام کردەام.
وی با اشاره به ارزیابی سطح کیفیت خدمات نشر بومی بیان کرد: بە باور من تنها ناشرانی کە مسئولیت صفر تا صد آثار را بر عهدە میگیرند پیگیر امر توزیع و پخش اثرند چرا کە در این صورت جنبە مالی کار برایشان بە صرفەتر خواهد بود. در غیر این صورت و برای آثار مستقل کە بە هزینە شخصی چاپ میشوند تلاش چندانی نخواهند کرد.
حقیقتاً ناشر بندە از ابتدای کار کە فایل خام اثر را تحویل ایشان دادم تا زمان چاپ اثر در کنار و همراە بندە بودە و پس از چاپ دیگر هیچ مسئولیتی را متقبل نشدەاند و دلیل این امر را هم حرفەایگری کار عنوان کردەاند چرا کە بە باور ناشر، اثر در نهایت متعلق بە نویسندە است و عواقب بعدی آن کە ممکن است گشودن درهای ترقی و تعالی باشد بە نویسندە باید برگردد نە بە ناشر.
بە باور وی ناشرانی کە وجهی در قبال کار دریافت نمیکنند در نهایت صاحب اثرند و تنها نامی برای نویسندە در روی جلد باقی خواهد ماند و این ظلمی مضاعف در حق نویسندە است.
محمدزاده در پاسخ به این سوال که نهادهای فرهنگی یا رسانهای در استان تا چه حد توانستهاند این شکاف را پر کنند؟ افزود: بە نظرم نهادهای فرهنگی و رسانەای بیشتر در حوزە اطلاع رسانی در زمینە کتاب فعالیت دارند کە عملکرد تعدادی از رسانەهای بومی برای خود من در حد خوب و قابل قبولی بودە است و بیشتر از این شاید در حد توان آنها نیز نباشد. پرُ کردن شکاف بین نشر و توزیع و باقی قضایا در حوزە کتاب مستلزم اعتبار و بودجەای است کە بە نظر اهتمامی برای تأمین آن تا این لحظە میسور نبودە است.
این نویسنده کوردستانی، برنامههای عملی برای افزایش همکاری مؤلفان و ناشران بومی را اینگونه پاسخ داد که بە باور بندە دستگاەهای متولی حتماً و باید برای ناشرانی کە بە شکلی فعال و پویا در زمینە نشر همت میورزند یارانه و مزایا و اعتباری سالانە و حتی ماهیانە در نظر بگیرد بە گونەای کە ناشران ترغیب و تشویق شوند کە نویسندگان را دنبال و دعوت کنند کە آثار نو روانە این حوزە نمایند. در حال حاضر یک مؤلف باید در بە در دنبال ناشر بگردد کە اثرش را منتشر کند در حالی کە بە باور من چرخە باید بالعکس بچرخد و ناشران در بە در دنبال مؤلفان بگردند.
وی در خاتمه در پاسخ به سوال انتظار شما از اداره ارشاد، خانه کتاب یا رسانه استانی چیست؟ افزود: خانە کتاب، نهاد کتابخانەها، ادارە ارشاد و همە دستگاەهایی کە متولی امر کتاب و نشر هستند در واقع گلەمندیشان نبود اعتبار است. شخصاً و در مراجعە بە این دستگاەها هموارە با این جملە مواجە شدەام کە «متاسفانە اعتبار نداریم» بدون اعتبار حقیقتاً کاری از پیش نمیرود. در واقع جای تأسف است کە مؤلف بە جای تمرکز بر روی مسائل فنی و تخصصی امر نوشتن توان و تمرکزش بر روی مسائل نشر و چاپ و توزیع و تأمین اعتبار و مسائلی از این دست باشد. حال بە گونەای است کە نویسندەای کە میخواهد اثری را منتشر کند با حجم عظیمی از مسائل و مشکلات کە بیشتر آن در واقع تأمین اعتبار است مواجە میشود و در بیشتر موارد کە توان تأمین آن را شخصاً ندارد و ناشر هم هزینە آن را تقبل نمیکند عطای نوشتن و انتشار را بە لقایش میبخشد. چە بسیار نویسندگان توانایی کە بە خاطر این مسألە از نوشتن دست کشیدەاند و دنبال کار دیگری رفتەاند.
مسئله چاپ نیست
رضا شجیعی، مدیر انتشارات گوتار در سقز، در پاسخ به این موضوع با بیان اینکه مشکل در مرحله چاپ و همکاری نیست، اظهار کرد: خیلی از نویسندگان بومی استان با ما همکاری دارند. ما همیشه تلاش کردهایم روند چاپ را تسهیل کنیم و استقبال از نویسندگان جوان نیز داریم. البته چالشهایی مثل توزیع سراسری، بودجه و تبلیغات هنوز وجود دارد، اما از نظر تعامل با نویسنده، مشکلی وجود ندارد.
او همچنین تأکید کرد: نگاه عمومی به ناشران محلی باید تغییر کند و رسانهها میتوانند در این مسیر نقش مهمی ایفا کنند.
به گفته او، ناشران بومی در حوزه تولید محتوا، طراحی جلد و چاپ، از سطح قابل قبولی برخوردارند، اما نبود زیرساخت توزیع سراسری باعث میشود کتابهای چاپشده
در استان، محدود به مخاطبان محلی باقی بمانند. این مسئله باعث دلسردی نویسنده و کاهش انگیزه همکاری با ناشران محلی میشود.
لزوم تقویت زیرساخت ها در کوردستان
شجیعی معتقد است: راهحل این وضعیت، نه در تقابل با ناشران تهرانی، بلکه در تقویت زیرساختهای بومی است. اگر حمایتهای دولتی هدفمند شود و نهادهای فرهنگی بهجای برگزاری رویدادهای مصرفمحور، به تولید محتوا و تجهیز ناشران محلی کمک کنند، هم نشر استان تقویت میشود، هم مؤلف محلی انگیزه میگیرد.
زنجیره ناقص چاپ و حمایت از نویسنده
یکی از ناشران باسابقه استانی که نخواست نامش در گزارش ذکر شود، در اینباره گفت: آنچه مؤلف را به سمت ناشر مرکز سوق میدهد، تنها شهرت یا بازار نیست؛ ما با یک زنجیره ناقص مواجهیم. او توضیح داد که «در نبود حمایتهای موثر، ناشران استانی مجبورند همه هزینهها را به نویسنده تحمیل کنند، درحالیکه ناشر تهرانی حاضر است روی کتاب سرمایهگذاری کند، امکانات فنی بهتری در اختیار دارد و با شبکه توزیع حرفهای کار میکند».
به گفته او، همین اختلاف فاحش در خدمات و کیفیت باعث شده حتی نویسندگانی که دغدغه نشر بومی دارند، عملاً راهی پایتخت شوند. او معتقد است اگر بخواهیم این چرخه را بشکنیم، باید از تأمین مالی شروع کرد و به زیرساختهای پخش رسید؛ وگرنه نشر بومی به تدریج به چاپخانهای بیمخاطب بدل میشود.
این ناشر کردستانی معتقد است: مهمترین آسیبی که در این میان متوجه استانها میشود، تضعیف تدریجی هویت نشر بومی است. اگر نویسندهها مدام بروند سراغ ناشران تهرانی، ما ناشران محلی دیگر انگیزهای برای ادامه نخواهیم داشت. حمایت خاصی هم نیست. هزینهها بالا رفته، از اداره ارشاد هم که کمک خاصی نمیرسد، بسیاری از کتابها را مجبوریم با هزینه خود مؤلف چاپ کنیم.
گزارش حاضر تلاشی است برای بازتاب دادن صدای فعالان نشر در استان کردستان؛ صدایی که اگر جدی گرفته نشود، ممکن است در هیاهوی نشر مرکزمحور، کمکم به سکوت تبدیل شود.