اجتماعی, اخبار, ایران, فرهنگی, ویژه خبری, یادداشت

مدیریت آموزش و پرورش؛ انتخاب یا انتصاب؟

نویسنده: دکتر حیدر کریمیان، فعال فرهنگی

 

سقزرووداو- در نظام آموزشی، فرایند یاددهی- یادگیری هسته اصلی به شمار می‌رود و تمامی ساختارها، دروندادها و فرایندها با هدف بهبود و اثرگذاری بر این هسته طراحی و تدوین شده‌اند. مدیریت آموزش و پرورش نیز به‌عنوان رکن اصلی ساختار سازمانی، نقشی تعیین‌کننده در فعالیت‌ها و فرایند یادگیری فراگیران دارد. این مدیریت وظیفۀ سامان‌دهی، هدایت و نظارت بر برنامه‌ها و دروندادهای نظام آموزشی را بر عهده دارد.
بنابراین جایگاه مدیریت و شیوه‌های اعمال آن نه تنها بر آموزش بلکه بر سایر ابعاد سازمانی نیز اثرگذار است. بی‌ثباتی، تصمیم‌گیری‌های سلیقه‌ای و نبود چشم‌انداز روشن، فرصت برنامه‌ریزی و پیگیری اجرای برنامه‌های آموزشی را محدود می‌کند، انسجام درونی نظام آموزشی را تضعیف می‌سازد و دستیابی به اهداف آموزشی و پرورشی را دشوار می‌سازد.البته ثبات یا ماندگاری غیرمعمول نیز در سیستم‌های بسته مطلوب نیست، زیرا به شکلی دیگر کارایی ساختار را کاهش می‌دهد.

 

در سال‌های اخیر، به دلایلی چون ملاحظات سیاسی، نفوذ افراد ذی‌قدرت و دخالت جریان‌های مختلف بر اساس رقابت‌های گروهی یا فردی – و نه خیرخواهی معلمان و دانش‌آموزان – انتخاب و تغییر مدیریت آموزش و پرورش سقز و زیویه چالش‌برانگیز بوده و رضایت عمومی، به‌ویژه معلمان و مسئولان محلی، را به همراه نداشته است.
مطابق رویه موجود، مدیریت آموزش و پرورش عمدتاً به صورت متمرکز و انتصابی تعیین می‌شود. این شیوه وابسته به نظرات و دیدگاه‌های مقامات بالادستی است و تغییر نگرش‌های شخصی یا جناحی آنان اغلب به تغییرات ناگهانی و پرچالش می‌انجامد. در چنین شرایطی افکار عمومی نیز ناچار است برای انتخاب گزینه‌های مناسب‌تر به افراد صاحب نفوذی چون نمایندگان مجلس، فرمانداران، جناح ها و…. متوسل شود. با این حال تجربه نشان داده است که این روش برای نهادی پویا و تخصص‌محور همچون آموزش و پرورش کارآمد نیست.
برای سیستمی سرشار از نیروهای نخبه و متخصص، شایسته‌تر آن است که انتخاب مدیر از طریق سازوکارهای دموکراتیک و مشارکتی صورت گیرد. به عنوان نمونه، واگذاری این مسئولیت به خود نیروهای آموزش و پرورش و برگزاری فرآیند رأی‌گیری میان افراد دارای تجربه زیسته در این عرصه می‌تواند منجر به انتخاب مدیری آگاه، کارآمد و متخصص شود. همچنین روش‌هایی همچون انتخاب از سوی شورای آموزش و پرورش منطقه نیز می‌تواند مؤثر واقع شود.

شیوه‌های انتخاب جمعی، علاوه بر کاهش مشکلات ناشی از انتصاب متمرکز، مزایای دیگری نیز دارد:
– برانگیختن مشارکت اکثریت معلمان و ایجاد حس تعلق سازمانی؛
-افزایش اعتبار و مقبولیت انتخاب از منظر افکار عمومی؛
– ارتقای تعامل و هماهنگی میان نیروهای آموزشی و مدیریت؛
– بهبود کیفیت فعالیت‌های سازمانی؛
ایجاد الگو و تجربه‌ای ارزشمند برای سایر عرصه‌های اجتماعی.

 

مهم‌تر از همه، این شیوه انتخاب موجب پاسخگویی بیشتر مدیر در برابر معلمان، دانش‌آموزان و جامعه خواهد شد؛ زیرا مدیری که با رأی کارکنان و نیروهای سازمان برگزیده شده، خود را در برابر خواسته‌ها و نیازهای آنان، تحول معطوف به توسعه در سازمان، تلاش مستمر برای بازتولید مشارکت فرهنگیان و….، مسئول می‌داند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *