جای خالی دانشگاههای سقز در رتبهبندیهای ملی و جهانی؛ تحلیلی بر ضعفهای ساختاری و سازمانی

سقزرووداو- در سالهای اخیر، معیارها و روشهای گوناگونی برای سنجش جایگاه علمی دانشگاهها و معرفی پژوهشگران و اساتید برتر در سطح ملی و بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است، اگرچه این رتبهبندیها معیار نهایی و کامل برای ارزیابی سطح علمی دانشگاهها و اساتید نیست، اما بهعنوان شاخصهای مهمی از سوی مراکز علمی، رسانهها و افکار عمومی تلقی میشوند.
بررسیها نشان میدهد که اکثریت رتبههای برتر در این رتبهبندیها متعلق به دانشگاههای سراسری و علوم پزشکی است. در میان دانشگاههای پیامنور، آزاد، فرهنگیان و مراکز پژوهشی نیز گاهاَ اساتیدی در این فهرست دیده میشوند، اما سهم آنها اندک است.
در استان کوردستان طی ۵ سال اخیر، سالانه حدود ۱۵ تا ۳۵ نفر از اساتید دانشگاه کوردستان و دانشگاه علوم پزشکی در این فهرستها حضور داشتهاند و تعداد محدودی از اساتید دانشگاههای آزاد و پیامنور سنندج نیز در این میان دیده میشوند.
اما در شهرستان سقز، با وجود حدود ۵ مرکز، واحد و مجتمع دانشگاهی و حدود ۵۰ عضو هیئت علمی، تاکنون نامی از آنان در این رتبهبندیها دیده نشده است. اما امسال ۹ استاد سقزی در سایر دانشگاههای کشور در فهرست اساتید پراستناد و برتر قرار گرفتهاند، اتفاقی که بازتاب مثبتی در میان مردم داشت.
این مسئله پرسشهایی را ایجاد کرده است:
چرا تاکنون هیچیک از اعضای هیئت علمی دانشگاههای سقز موفق به کسب رتبه در شاخصهای ملی نشدهاند؟
آیا دانشگاههای سقز در حوزه تولید علم و پژوهش در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی نقشی دارند؟
واقعیت این است که دانشگاههای سراسری و علوم پزشکی، بهدلیل برخورداری از امکانات، حمایتها، شبکههای علمی منسجم، ساختار پویا و الزام به نوآوری و همکاریهای بینالمللی، توانستهاند جایگاه خود را در سطح کشور و جهان تثبیت کنند.
در مقابل، دانشگاههای شهرستانی نیازمند آسیبشناسی جدیاند؛ چرا که اگر روند فعلی ادامه یابد، مراکز علمی شهرستانی به نهادهایی صرفاً آموزشی و کماثر در سطح ملی و بینالمللی تقلیل خواهند یافت.
بااینحال، ایجاد نقشه راه پژوهشی، همکاری با نخبگان سقزی خارج از دانشگاه، گسترش ارتباطات علمی ملی و بینالمللی و اصلاح نظام ارزیابی اعضای هیئت علمی، میتواند این شکاف را تا حدی جبران کند.
نبود دانشگاه مادر در سقز؛ شکاف میان ظرفیت فردی و نهادی
تجربه نشان داده است که استعداد سقزیها در محیطهای علمی، هرگاه با سیاستهای پژوهشی پیشرفته، نظام حمایتی کارآمد و فضای رقابتی سالم همراه شود، به نتایج درخشانی در سطح ملی و جهانی میانجامد.
اما در دانشگاههای سقز، نه ظرفیت نهادی کافی و برنامهریزی مناسب برای استفاده از نیروی انسانی متخصص وجود دارد و نه استقلال اداری لازم برای جذب و نگهداشت آنان. در این میان برخی اعضای هیئت علمی حتی ساکن سقز نیستند و صرفاً از امتیاز استخدام در این شهر بهرهمند شدهاند.
این وضعیت نشان میدهد که مشکل اصلی نه کمبود نیروی انسانی توانمند، بلکه ضعف ساختار اداری، کمبود بودجه و نبود برنامهریزی منسجم علمی و پژوهشی است.
نبود دانشگاه سراسری و مادر در سقز، همچون شهرستانهای مراغه، میاندوآب یا ملایر و همچنین عدم توسعه مجتمع آموزش سلامت سقز که قرار بود به دانشکده تبدیل شود، از مهمترین عوامل عقبماندگی در این زمینه است.
فقدان شبکه همکاری علمی و بینالمللی
اساتید دانشگاههای بزرگ از طریق ارتباطات علمی گسترده، پروژههای مشترک ملی و بینالمللی، و بهرهگیری از دانشجویان دکتری به دستاوردهای جهانی میرسند، در حالی که دانشگاههای سقز عمدتاً درونگرا و منفعل عمل میکنند.
نبود حمایت پژوهشی هدفمند
کمبود منابع مالی و گرنت پژوهشی و نبود نظام تعیین اولویت ها سبب شده تا پژوهشهای کاربردی و اثرگذار در دانشگاههای سقز شکل نگیرد. لذا ادامه این روند، به تضعیف جایگاه علمی، کاهش انگیزه پژوهشی، مهاجرت نخبگان و گسست میان دانشگاه و جامعه منجر خواهد شد.
راهبردهای برونرفت
ـ تدوین نقشه راه پژوهشی کوتاه مدت و میان مدت با شاخصهای کمی (تعداد مقالات ISI، پروژههای مشترک، ثبت اختراع و…)
ـ پیوند با نخبگان سقزی خارج از دانشگاه
ـ برگزاری کنفرانسها و پروژههای مشترک با استادان دانشگاه های سراسری و سقزی های فعال در دیگر دانشگاههای ایران و جهان.
ـ اصلاح نظام ارزیابی و ارتقا بر پایه کیفیت تولید علمی و تعامل بینالمللی
ـ افزایش حمایت مالی و انگیزشی با گرنتهای رقابتی و جوایز سالانه پژوهشی برای پژوهشگران
ـ بازتعریف مأموریت دانشگاههای سقز و حرکت از نقش آموزشی صرف به سمت مراکز علمی منطقهای با محوریت پژوهشهای کاربردی در حوزههای انسانی، فنی، مهندسی و سلامت.