اجتماعی, اخبار, ایران, فرهنگی, ویژه خبری, یادداشت

تحلیلی بر «نمایش ره‌وتی باو»

سقزرووداو- نمایش متن‌محور«رەوتی باو» مخاطب را با این پرسش مواجه می‌سازد که آیا چنین ژانری می‌توانست در قالب یک نمایش رادیویی پیام خود را به‌طور کامل برساند؟ برای بررسی این پرسش باید به ماهیت متن پرداخت.

مسعود رحیمی، نویسنده

 

ژان کلود کرییر فرانسوی در پژوهشی روانکاوانه کاراکتر جاسوس را تشریح می‌کند. تیپی که وی خلق می‌نماید، جامع‌ترین تعریف از شخصیت جاسوس را تحویل می‌دهد. حرفه‌ی جاسوسی را آنچنان به روان آدمی گره می‌زند که گویی منشأ غریزی و ژنتیکی دارد و حتی ممکن است به مانند یک خصلت تعریف گردد.

در نگاهی دیگر به مناظره‌ی جاسوس و مافوقش، خواهیم دید که جاسوسی را در حد یک تخصص آکادمیک معرفی می‌کند.
جاسوس این نمایش محصول نظام آموزشی و تربیتی همان مرکز و مافوقش است اما هوشمند‌ی های شخصی به وی فهمانده است که حرفه‌ی ریسک پذیر خود را به درستی بشناسد. جاسوس درمی‌یابد چگونه از دانشی که آموخته برای محافظت از خود استفاده نماید به همین دلیل پیله‌ای از رفتار فریبنده به دور خویش می‌تند و پیش‌وقت مسئول و آموزگارش را دور می‌زند.

ژان کلود کرییر در تحلیلی متفاوت و روانشناسی لذت حاصل از پیچیدگی‌ها و رموز این حرفه را در حد عشق و شیفتگی توصیف می‌کند.
کارگردان وقتی با چنین متن نمایشی روبه‌رو است باید بهترین تصمیم را بگیرد. باید به کامل‌ترین وجه ظرافت ریاضی‌گونه‌ی متن را به مخاطب منتقل کند.
دکتر مسعود راشدی می‌داند که کدام افکت‌ها باید بولد و کدام‌ها فید شود.
سه دستگاه میز و مبل ساده یکی برای جاسوس و دو ست دیگر برای مسئول مخلوع و جدید و دکوری ساده‌تر، تمام موجودی اکسسوار بود.
نورپردازی ثابت و لباس‌هایی مناسب حال کاراکترها.
کمترین رفتار دراماتیک اما اشاراتی به‌جا و کوتاه.
متن با قدرت تمام بر نمایش غلبه داشت اما در ادای متن به هنگام دیالوگ زیباترین و متنوع‌ترین میمیک‌های چهره به عنوان عنصر اصلی بازیگری در این ژانر ارائه شد و جای خالی تمامی افکت‌های فید شده را پر کرد و نوع اجرا را به غایت غنی ساخت.
تسلط هر دو اکتر وریا شاکری و فخرالدین عزیزی بر میمیک چهره جهت ایفای نقش دشوار خود بدون اتکا به رفتاری دراماتیک، نمایش را در حد یک اجرای مدرن و جهانی نشان داد.
بازی زیرکانه آنان با ماهیچه‌های صورت شناخت آناتومی لئوناردو داوینچی را در چهره‌پردازی به یاد می‌آورد. صدها حالت متنوع در حد یک کنسرت بصری پر از ریزه‌کاری با گفتار اکترها هم‌آوا می‌شد و به بیان حالات پر از رمزوراز درونی متن کمک می‌کرد. همچنین تنوع لحن و فرکانس و زیر و بم شدن اصوات همچون تلاطم امواج دریا که گاه نرم می‌خرامد و به ناگاه سینه‌ی ستبر بر صخره‌ها می‌کوبد، شنوایی مخاطب را به بازی می‌گرفت.
البته باید گفت که ترجمه روان و ساده‌ی متن به زبان کوردی توسط زاهد آرمی نام نویسنده را در ذهن مخاطب کنار می‌زند و گویی که متن از ابتدا به زبان میزبان نوشته شده است.
همین جا مخاطب درایت کارگردان و همه‌ی عوامل نمایش را در انتخاب بهترین جلوه‌های بصری و شایسته‌ترین اکترها برای بیان چنین ژانری درک می‌نماید.
نمایش 《ره‌وتی باو》 در میان بعضی اجراهای عامه‌پسند و 《باو》این سال‌ها، هم به لحاظ انتخاب نوع متن، هم به لحاظ اجرایی موقر و به‌دور از اداهای اضافی و نمایشی و برخورداری از نورپردازی و موسیقی و لباس و دکوراسیونی متناسب با ژانر، کاری جدید و پروفشنال برای مخاطب جدی و آگاه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *