اجتماعی, اخبار, ایران, فرهنگی, ویژه خبری, یادداشت

تورجان؛ مرکز فرهنگ و خاطره کهن

دکتر محمد امینیان – پژوهشگر میراث فرهنگی

قلعه و مسجد- مدرسه‌ی تورجان (ترجان) تا همین چند دهه‌ی پیش، یکی از مراکز مهم فرهنگی و مذهبی فرامحلی در منطقه‌ی گورک و موکریان به‌شمار می‌رفت.
قلعه‌ی تورجان بر فراز تپه‌ای با لایه‌های تاریخی پیاپی بنا شده بود؛ تپه‌ای که گویی قرن‌ها تمدن را در دل خود نگاه داشته بود.
در دل این قلعه، مسجد–مدرسه‌ای متعلق به دوره‌ی قاجار (۱۲۵۸ هجری قمری / ۱۲۲۰ هجری شمسی) جای داشت که از آن به‌عنوان مسجدی متأخر یاد می‌شود. پیش از آن، مسجد–خانقاهی کهن به نام “مسجد شیخ وسو” در این محل وجود داشت که متأسفانه به‌کلی تخریب شده است.

در روزگاری نه‌چندان دور، مدرسه‌ی دینی تورجان یکی از قطب‌های علمی ناحیه محسوب می‌شد و از نقاط مختلف کوردستان و سایر نقاط ایران و عثمانی، مشتاقان دانش برای فراگیری سطوح عالی علوم مختلف دینی به این روستا می‌آمدند. آن‌قدر شخصیت‌های برجسته‌ی علمی و فرهنگی از این مدرسه برخاسته‌اند یا ریشه در خانواده‌های اصیل تورجان دارند که شمارش آن‌ها آسان نیست.
برای نمونه، تنها اشاره به «عقاب بلندپرواز شعر نو»، استاد سواره ایلخانی‌زاده از اهالی ترجان بسنده است که گفته بود:
لای هەڵۆی بەرزە، فڕی بەرزە مژی
چۆن بژی شەرتە نەوەک، چەندە بژی؟

اما امروز، تنها شمار اندکی از این یادگارهای هویتی ما باقی مانده‌اند. تخریب چنین بناهایی، صرفاً حذف یک سازه‌ی فیزیکی نیست؛ بلکه به معنای فروپاشی بخشی از نیراث، هویت و حافظه‌ی تاریخی و عاطفی یک ملت است.
روزی مادرم، پس از سال‌ها، با نگاهی حسرت‌بار به جست‌وجوی «حەوشی قەڵا» برآمد؛ همان حیاطی که در آن دوران کودکی بازی کرده بود و یکی از خاطرات دل انگیز (مراسم عروسی خواهرش) در آن برگزار شده بود اما متاسفانه آن قلعه دیگر نبود. مسجد محبوبش، مسجد شیخ وسو نیز محو شده بود.
در چشمانش اندوهی ژرف، و در پاهایش لرزشی دیدم که پیش‌تر، از شوق دیدار گذشته، نیروی جوانی یافته بودند. اما دیگر چیزی نمانده بود. گویی کودکی را دیدم که پیش از آن‌که درسش را از تخته‌ی سیاه به دفتر بنویسد، آن را پاک کرده باشند.
حافظ خاطرات جمعی‌مان باشیم؛ هنوز هم دیر نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *