نقد خویشتن: به سوی علوم اجتماعی متکثر و روا دار/ به بهانه هفته علوم اجتماعی
– دکتر امید قادرزاده، استاد جامعهشناسی دانشگاه کوردستان
محوری که انجمن جامعهشناسی ایران امسال برای هفته علوم اجتماعی برگزیده است: «نقد خویشتن؛ به سوی علوم اجتماعی متکثر و روامدار» است. به سایت و کانالهای خبری انجمن جامعه شناسی ایران مراجعه کردم تا سویهها و دلالتهای معنایی این عبارت را بیابم. نخستین مطلبی که توجهم را به خود جلب کرد، یادداشت روز خانم شادی خوشکار (روزنامهنگار) با عنوان «علوم اجتماعی متکثر: میدانی تازه برای صداهای خاموش» به تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴ بود. با دیدن این عبارت خوشحال شدم از این بابت که انجمن جامعهشناسی ایران بدنبال آن است فصلی نو دراندازد و بستری برای بازنمایی صداهای خاموش شود؛ گویی علوم اجتماعی رسمی و دانش متعارف برآمده از آن ناتوان از بازنمایی صداهای خاموش بوده است. محوری جذاب و امید بخش. در این یادداشت از زبان رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، هدف هفته علوم اجتماعی چنین آمده است:
«هدف این است که هفته علوم اجتماعی به یک میدان برابر بدل شود، نه بازتولید یک سلسلهمراتب آشنا… رویداد تهران در هفته علوم اجتماعی که قرار بود روز ۱۰ آذر در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شود، فعلاً به زمانی موکول شده که شرایط برنامه حضوری ممکن شود. اما شعبههای انجمن در شهرها و دانشگاههای دیگر و همچنین انجمنهای علمی و دانشجویی از ۸ آذر برنامههایشان را شروع کردهاند. برنامههایی مستقل که همه قرار است به قول احمدنیا بخشی از جشن مشترک دانش، جامعه و نهادهای مدنی به مناسبت هفته علوم اجتماعی باشند».
پژواک صدای دانشجویان و انجمنهای علمی خارج از مرکز نیز از اهداف هفته علوم اجتماعی ذکر شده است:
«انجمن جامعهشناسی ایران امسال با دعوت از دانشجویان برای مشارکت در برنامههای هفته علوم اجتماعی نشان داد که به انجمنها و شهرهای دیگر اهمیت میدهد: میخواهند انجمنهای علمی و شهرهای دور از پایتخت هم پویایی نشان دهند و صدایشان شنیده شود».
ابوالفضل مرشدی، مسئول شعب انجمن جامعهشناسی ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه یزد به بهانهی هفته علوم اجتماعی، ضمن اشاره به تنوع فرهنگی اجتماعی نسبی در ایران، پیوند علوم اجتماعی هر منطقه با بستر و زمینهی تاریخی اجتماعی را چنین روایت نموده است:
«علوم اجتماعی تبریز باید رنگ و بوی آنجا را داشته باشد و تبریز را در ایران روایت کند. ما که یزد هستیم باید روایتگر یزد در ایران باشیم. همهامان در عین حال که از روشها و بینش علوم اجتماعی استفاده میکنیم در آن زمینه هم باید پیوندی برقرار کنیم و طعم و مزه سرزمین خودمان را بدهیم. وقتی میگوییم به سمت علوم اجتماعی متکثر یک جنبهاش این است که استانهای مختلف حواستان باشد که استان خودتان را روایت کنید. این تلاشی است که امسال بیشتر رویش تمرکز کردهایم».
از نقل قولهای مذکور چنین بهنظر میآید علوم اجتماعی متکثر و روادار از لنز مسئولان انجمن جامعه شناسی ایران حامل صفات و محتصات زیر باشد:
تمرکززدایی در برنامههای انجمن جامعهشناسی ایران و فراهمآوردن امکان برگزاری هفته علوم اجتماعی در سایر دانشگاهها، شعب و مراکز انجمن جامعهشناسی ایران، مشارکت دادن دانشجویان و انجمن های علمی دانشجویی در برنامههای هفته علوم اجتماعی، درگیرساختن و مشارکت دادن انجمن ها و سازمانهای مردم نهاد در هفته علوم اجتماعی، پیوند دادن کلاسهای درس علوم اجتماعی با کوچه پس کوچههای شهر و مناطق حاشیهای شهر، بسترمند کردن علوم اجتماعی : علوم اجتماعی هر استان روایتگر منطقه و استان خود باشد.
در این فهم و خوانش از علوم اجتماعی متکثر و روامدار، وجه مناسکی و صوری نمود قابل ملاحظهتی یافته است. انجمن جامعهشناسی باید فراتر از مناسک برود و در سطح گفتمانی و پراکسیس، نسبت به تکثر و رواداری علوم اجتماعی اهتمام ورزد. گام نخست، واسازی نسبت دانش اجتماعی متعارف با قدرت مستقر است. دانش اجتماعی متعارف، آموزههای اجتماعی مندرج در کتابهای درسی اجتماعی مدارس و نیز دانش رسمی و دانشگاهی علوم اجتماعی است که بدنبال پیادهسازی برنامه درسی مصوب شورای عالی آموزش عالی است. دروس و سرفصلهایی که پیوند صریح و مشخصی با واقعیتهای متنوع چند فرهنگی و چند ملّیتی و متکثر جامعه ایران ندارد و نسبت مشخص و واضحی با جامعه و آرمانهای سه گانهی آگاهی بخشی، خود انتقادی و رهایی بخشی ندارد و در خوشبینانه ترین حالت، دانشآموختگانی را در قاموس تکنسینهای اجتماعی و مهندسان اجتماعی تربیت کند. در بخش اهداف برنامه درسی دوره کارشناسی رشته جامعهشناسی(مصوب ۰۵/۱۰/۱۴۰۰) چنین آمده است:
«… امید است که این برنامه گامی کوچک در راستای تربیت و تأمین نیروی انسانی ماهر برای انجام امور پژوهشی در زمینههای اجتماعی و فرهنگی و مسائل اجتماعی بردارد. جامعه شناسی میتواند برخی از زمینهها برای دستیابی به ایده جامعهسازی دینی را نیز تسهیل و فراهم کند».
علوم اجتماعی آنگاه می تواند ندای تکثر و رواداری سر دهد که تلاشهای نظری و عملی آن در جهت به ادراک درآوردن زیست جهان و تجارب گروهها، قشرها و اجتماعات گوناگون جامعه ایران باشد و سیاستهای هویتسازی و برنامههای توسعه که بر مدار تقسیم فرهنگی کار صورتبندی گشتهاند را شالودهشکنی کند و ندای توسعهی پایدار با حفظ و توانمندسازی هویتهای متنوع را سر دهد. صدای بی صدایانی چون بیشناسنامههای سیستان و بلوچستان و کولبران و فرودستانی شود که زیستن در کشاکش مرگ و زنده ماندن را تجربه میکنند. دانش اجتماعی متعارف آنگاه متکثر و روامدار میشود که بر بنیان آنچه رابرت یانگ(۱۳۹۱: ۵۴)، دانش غیررسمی مینامد پیریزی شود:
«دانش غیر رسمی، فراگرفته از محیط زندگی و برآمده از بطن زندگی مردمان عادی است… دانش رسمی، دانشی که به صورت رسمی فرا میگیرید، دانش دیگران است…چه کسی این دانش را برنامهریزی و تصویب کرده است؟ این دانش از آن چه کسی است؟»
علوم اجتماعی برای اینکه متکثر شود باید بر بنیان هویتهای تفاوت بنیاد پیریزی شود و به مردمانی صدا ببخشد که صرفاً بدلیل متفاوت بودن از قدرت به حاشیه رانده شدهاند و در تقسیم اجتماعی کار جایگاهی به کف نیاوردهاند و گریبانگیر حذف ادغامی شدهاند.
کارگزاران دانش اجتماعی رسمی بهجای سرگرم شدن به تحقیقات کارشناسی سفارشی، باید صدای بیصدایان و اقلیتهای خاموش شوند و از خشونت زبانی رایج در دانش اجتماعی متعارف آشنازدایی کنند؛ دانشی که با اصالت زدایی از ملیتها و زبانهای مختلف آنها را به خرده فرهنگها و اقوام فروملی و به گویشها و گروههای زبانی فرو میکاهد.
انجمن جامعه شناسی به عنوان یک اجتماع بینابینی که کنشگران مرزی را در خود جای داده است قابلیت آن را دارد که سردمدار علوم اجتماعی متکثر و روادارشود. برای این که انجمن جامعهشناسیِ ایران شود باید به بازاندیشی مفهومی و نظری هویت ملّی و نسبت دولت و جامعهی متنوع ایران بپردازد و خود را از چنگ ملّیگرایی متدولوژیک رها کند. ملّیگرایی متدولوژیک به فهم و خوانشی از ملّت میانجامد که همسو و هم ارز با کشور و دولت است تا با جامعه و با اصالت بخشیدن به ملت برآمده از دولت، از دیگر ملیتهای موجود در گستره سرزمینی کشور، رسمیتزدایی میکند و آنرا شایسته مطالعه و پژوهش مستقل نمیداند و صرفاً هنگامی موضوعیت مییابند که بخواهد آن را در نسبت با هویت مشروعیت بخش ملّی تعریف نماید.
انجمن جامعهشناسی برای اینکه به تولید دانشی بینجامد که به اقلیتها و ملیتهای متنوع جامعه ایران هویت بخشد و امکان دیده شدن و شنیده شدن آنها را فراهم آورد، باید خود را از دام ملیگرایی متدولوژیک برهاند؛ از اینرو، انجمن جامعه شناسی ایران بایستی به نقد زبان مسلط در جامعه شناسی که در چارچوب گفتمان ایرانشهری و ملّیگرایی متدولوژیک صورتبندی شده است بپردازد و زبان مسلطی را بر هم زند که بدنبال بهنجارسازی فرم دولت و ملت در جامعه ایران است و زیست چند فرهنگی و چند ملیتی را به زیست تک فرهنگی فرو میکاهد و عقلانیتهای متکثر را بر نمیتابد. همسو با این، انجمن جامعه شناسی ایران بایستی به بازنگری گروه های علمی تخصصی خود بپردازد. گروههای علمی و تخصصی فعال در انجمن، شامل ۳۸ گروه است. این گروه بندیها با الگوی متعارف حوزههای جامعه شناسی که در برنامههای درسی مصوب دانشگاهی وجود دارد قرابت دارد؛ گروهبندیهایی که نسبت چندانی با پویاییهای جامعه ایران ندارد. از اینرو، ضرورت دارد گروه های مطالعات فرودستان، جوانان، اقلیت های ملّی، اقلیت های مذهبی، مطالعات مرزنشینان و ….که در نظم گفتمانی مسلط به حاشیه رانده شدهاند و همسو با آن در دانش اجتماعی متعارف نیز جایی ندارند به گروه های مطالعاتی انجمن جامعهشناسی اضافه شود.