اجتماعی, اخبار, ایران, ویژه خبری, یادداشت

والدین سهل‌گیر و کودکان کم‌تلاش؛ دو خطر جدی جامعه‌ی امروز

نویسنده: نوید فرجی – روانشناس

سقزرووداو- دیانا بامریند، روان‌شناس برجسته‌ی آمریکایی که سال‌ها در حوزه‌ی فرزندپروری پژوهش و فعالیت کرده است، چهار الگوی اصلی تربیت فرزند را معرفی می‌کند: استبدادی، مقتدر، بی‌توجه و سهل‌گیر.

در میان این الگوها، والد مقتدر بهترین شیوه‌ی فرزندپروری شناخته می‌شود. ویژگی‌های اصلی این روش شامل گفت‌وگو و تعامل سازنده با فرزند در حل مسائل، ارتباط صمیمی و دوستانه بدون از دست دادن قاطعیت والدین، و جلوگیری از سوءاستفاده‌ی کودک از آزادی‌ها است. در مقابل، سه روش دیگر در جهان امروز به‌عنوان الگوهای ناکارآمد و منسوخ شناخته می‌شوند.
بحران امروز: کم‌رنگ شدن اقتدار والدین
متأسفانه در جامعه‌ی امروز ما، تعداد والدین مقتدر اندک است. عنصر قاطعیت، حلقه‌ی مفقوده‌ی تربیت در بسیاری از خانواده‌هاست. در بسیاری از موارد، فرزندان تصمیم‌گیرندگان اصلی خانواده‌اند و والدین توان یا جرأت «نه گفتن» به خواسته‌های غیرمنطقی آن‌ها را ندارند.

بر پایه‌ی نظریه‌ی معروف زیگموند فروید، ساختار اصلی شخصیت انسان تا شش‌سالگی شکل می‌گیرد. بنابراین، والد سهل‌گیر که در این دوران نتواند مرزها را به‌درستی تعیین کند، عملاً زیربنای شخصیتی نادرست را بنا می‌گذارد که در آینده به‌سختی قابل اصلاح است.
ریشه‌ی مسئله: تغییر نسل در شیوه‌ی تربیت است.
والدین دهه‌های پنجاه و شصت، اغلب با روش استبدادی تربیت شده بودند؛ در خانواده‌هایی که نظر فرزند در تصمیم‌گیری‌ها اهمیتی نداشت. نتیجه‌ی این شیوه، فرزندانی محجوب، مسئولیت‌پذیر و منظم بود، اما در عین حال کم‌جرأت و دارای عزت‌نفس پایین.وقتی همین نسل به والدین امروز تبدیل شد، برای جبران سخت‌گیری‌های گذشته تصمیم گرفت کاملاً برعکس والدین خود رفتار کند. آنان تلاش کردند هیچ خلأ و کمبودی برای فرزندانشان باقی نگذارند؛ اما همین افراط، فاجعه‌ی تربیتی امروز را رقم زد:
کودکانی با تاب‌آوری پایین، لوس، پرتوقع، کم‌تلاش، عصبی و ناسپاس.
فرزندانی که حتی بهترین امکانات هم آن‌ها را راضی نمی‌کند، زیرا برای به‌دست آوردن چیزی زحمتی نکشیده‌اند. نتیجه‌ی این چرخه، غیبت والدین متعادل، نه استبدادی و نه سهل‌گیر، در جامعه‌ی ماست.

 

پیامدها در مدرسه و جامعه
این کودکان در مدرسه نیز با همان الگو رشد می‌کنند؛ بی‌انگیزه، بی‌حوصله، و بدون میل به تلاش.
در بسیاری از موارد، والدین خود تکالیف درسی فرزندانشان را انجام می‌دهند، و در نتیجه، خروجی آموزشی به «یادگیری صفر» می‌رسد.
در بزرگسالی نیز پیامدهایی مانند وابستگی مالی و شخصیتی به خانواده، بیکاری، و حتی گرایش به مواد مخدر در برخی از این افراد دیده می‌شود.

 

راهکارها
– آگاهی والدین: شرکت در دوره‌ها و جلسات آموزش خانواده با حضور روان‌شناسان و مددکاران اجتماعی.
– تدوین قوانین خانوادگی: تعیین حدود روشن برای ساعت رفت‌وآمد، استفاده از تلفن همراه و برنامه‌ریزی درسی.
ـ جرأت‌مندی والدین: نه گفتن به خواسته‌های غیرمنطقی با رویکردی محترمانه و گفت‌وگومحور.
– پاداش هدفمند: اعطای هدایا تنها در ازای رفتار درست یا دستاورد تحصیلی و ورزشی، برای تقویت حس قدردانی.
– تقویت فرهنگ گفت‌وگو: همفکری با فرزندان در تصمیم‌گیری‌ها بدون واگذاری نقش اصلی به آن‌ها.
– تشویق به استقلال: انجام تکالیف و کارهای شخصی توسط کودک و استفاده از محرومیت منطقی در برابر سهل‌انگاری.

به امید شکل‌گیری نسلی از والدین مقتدر و آگاه و فرزندانی پویا، تلاشگر و مسئولیت‌پذیر برای آینده‌ی روشن شهر و دیار مان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *