فیلم منتشر شده از نمایندهی سراوان، یک بُرش اتفاقی از واقعیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعهی ماو محصولِ فرایندی است که قبل از هر چیز با فیلترهای چند لایهی نظارتی در عرصهی انتخابات وردصلاحیتِ شخصیتهای سالم و صاحبِ پیشینهی سیاسی و اجتماعی آغاز و به عرصهای برای بختآزمایی افراد ناشناخته و فاقد هویت تبدیل میشود؛ افرادی که در غیاب احزاب شناسنامهدار، با کمترین سوابق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و تنها به برکتِ فیلترهای نظارتی، یکشبه ره صد ساله میپیمایند اما به دلیل فقدانِ کنترلهای حزبی و نظارتهای رسانهای، با سرعت سرسامآوری به گردابِ قدرتطلبی، قانونگریزی، باندبازی، بیمسئولیتی و فساد اقتصادی و سیاسی سقوط میکنند.
نمایندهی اهل سنتِ سراوان که مرگ دردناکِ کودکان پیشدبستانی زاهدان رادر غوغای مُضحکِ دفاع از هویت نمایندگیِ خود لجنمال نموده، نمایندهی ناخواستهی یک پیرامونِ محروم و رنجکشیده است که به حکم یگانه امکانِ حضور اقلیتهای قومی و مذهبی در ساختار کلانِ قدرت درایران (مجلس شورای اسلامی) به این جایگاه دست یافته، اما اکنون با توهم بهرهمندی از قدرت در مرکز، قصد دارد هرچه سریعتر از موانعِ لرزانِ دستیابی به ثروت و مکنت عبور نماید بر همین اساس از کارمند وزرات میخواهد درهای پارکینگ را سریعاً به روی او باز کند تا بدونِ فوت وقت بتواند درهای گمرک را به روی اتومبیلهای وارداتی و گرانقیمت شخصِ همراهش بگشاید، اتومبیلهایی که به سختی میتواننددر زندگیِ سخت و فقیرانهی حاکم بر سیستان و بلوچستان نقش و معنایی داشته باشند. قسمت دوم داستان از اینجا آغاز میشود و اتفاقاً او نه قربانی سازوکارهای ضد فساد و رانت، که قربانی پیرامونی بودنِ خود در مرکز میشود.
فیلم گرفتن از گفتگوی او وکارمند گمرک که در ادامه به درگیری لفظی کشیده میشود نشان میدهد که او از همان ابتدا به دلیل برخورداری همزمان ازویژگیهایی چون نمایندگیِ مجلس و داشتنِ لباس محلی و لهجه خاص، به یک سوژه تبدیل شده است. بهسختی میتوان مطمئن بود که نمایندگان تهران، سمنان یا مشهد نیز در برابر درخواست استفادهی غیرقانونی از پارکینگ وزارت با چنین مقاومتی از سوی یک کارمند مواجه شوند. نمایندهی سراوان بدون آنکه اطلاعی داشته باشد دریک بازیِ مرکز- پیرامونی گرفتار شده و قدرت کافی برای غلبه بر قواعد سخت و پیچیدهی آن راندارد. در مرحلهی بعد کارمند گمرک برای مهار حملهی نهایی و غیراخلاقیِ جناب نماینده، اربابرجوع را نیز به بازی دعوت میکند و یکی از آنها نماینده را به شکل تحقیرآمیزی از ساختمان بیرون میاندازد.
شهروندی عادی که او نیز با دیدنِ نشانههای خاص و پیرامونیِ نماینده به سرعت به این نتیجه میرسد که میتواند با او برخورد نماید.
حال دوباره این سئوال مطرح میشود که آیا این شهروند میتوانست درمواجهه با نمایندگانِ تهران یا مشهد که از چنین نشانگانی برخوردار نیستند یا چهرههایی شناخته شده دارند با این سرعت تصمیم بگیردو وارد ماجرا شود؟ پاسخ به این سئوال به سختی میتواند مثبت باشد.
براین اساس دفاع نمایندهی سراوان از هویت نمایندگیِ خود و کشیدن موضوع به مجلس یک اشتباه آشکار است. او باید از هویت مذهبی و قومی خود دفاع نماید که کسوت نمایندگی او را در برابر چنین برخوردهایی آسیبپذیر کرده است. بیتردید چنین دفاعی تنها با ارائهی چهرهای سالم و شایسته از حاملانِ این نشانگان ممکن میشود؛ امری که میتواند به تعدیل یا حذف چنین نگاه کمینهانگار و تحقیرآمیزی منتهی گردد. درساختار اداری نهچندان سالمِ ما، یک نمایندهی مجلس در برابر درخواست استفادهی غیرقانونی یا خارج ازوقت از پارکینگِ یک اداره و حتی درخواستهایی بسیار بزرگتر از این نیز، چنین سرسختانه بامانع مواجه نمیشود بلکه این نشانگانِ هویتی وپیرامونیِ اوست که وزن و جایگاه سیاسی اورا برای کسانی که مستظهر به نشانگانِ هویتیِ مرکز هستند تااین حد تقلیل داده است. بر این اساس جایگاه نمایندگی که میتواند به عنوان یگانه امکان وظرفیتِ حضور اقلیتها درساختار کلانِ قدرت و تضعیف مناسبات مرکز-پیرامون مورد استفاده قرار گیرد با حضور افرادی که سلامت و شایستگی کافی ندارند به زمینهای برای بازتولید همین مناسباتِ کُشنده تبدیل شده است. مطمئناً نمایندگان شایسته و سالم هرگز در چنین موقعیتهای شبههبرانگیز و تحقیرآمیزی قرار نمیگیرند.
متأسفانه درست هنگامیکه کودکانِ پیشدبستانی درزاهدان قربانی شعلههای آتش رنج و محرومیتِ ناشی از زندگیِ مظلومانهی مبتنی بر تفاوتهای قومی و مذهبی میشوند نمایندهی نالایق آنان نیز قربانیِ مناسباتِ فرهنگی و اجتماعیِ مرکز- پیرامون شده و به شدت تحقیر میشود.
- سقز رووداو
- کد خبر 11373
- بدون نظر
- پرینت