در دوران کودکی، تعارضها نمود چندانی ندارند، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با بحران های سنین نوجوانی و جوانی، تضادهای درونی و محیطی بیشتر نمایان می گردد.
همزمان با رشد جسمانی و روانی، انتظارات جامعه و خانواده نیز از فرد نوجوان و جوان افزایش مییابد به گونه ای که آنها میپذیرند به سبب زندگی اجتماعی، قسمتی از تمایلات خود را محدود کنند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرند.
در این راستا نوجوانان و جوانانی که روش های صحیح رفتاری و مهارتهای لازم را در جهت تطبیق و سازگاری خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند، با آسیبهای جدی و متعدی روبهرو خواهند شد و در صورتی که رفتارهای ضداجتماعی در آنها شکل گرفته و واکنشهای منفی از خود بروز دهند، آسیبهای روانشناختی در شخص و انحرافات و ناهنجاریهایی را در جامعه سبب خواهند شد.
یکی از این آسیب ها که در بین نوجوانان و جوانان، هم از نظر انحراف از معیارهای اکثریت جامعه و هم از نظر افزایش میزان آن در چند ماه اخیر به عنوان یک مسئله اجتماعی مطرح شده است، خودکشی می باشد فلذا می توان گفت زنگِ خطرِ آن به صدا در آمده است.
آنچه در این میان ضروری است عدم تقلیل مسئله به وجوه عاطفی، فردی و پرهیز از تحلیل های سطحی می باشد. بدون شک ردپای این موضوع را باید در سطوح کلان، میانه و خرد و در ابعاد اجتماعی، روانشناختی و اقتصادی ردیابی کرد.
آنچه حساسیت موضوع را بیش از پیش نشان می دهد تفاوت های روانشناختی، ذهنی و تفاوت های فردی نسل جدید با والدین می باشد، این وضعیت که با مفهوم شکاف نسلی قابل توضیح است روز به روز بیشتر می شود و اکثر والدین از درک جهانِ ذهنی فرزندانشان عاجز می باشند. در درجه اول آنچه جای نگرانی دارد آن است که این نسل، تعریف دقیقی از هویت خود ندارند، هویت آنان سیال و در معرض تغییر و بمباران فکری رسانه ها قرار دارد و در درجه دوم پایین بودن زمان و فرهنگ گفتگو میان اعضای خانواده بواسطه حضور حداکثری در فضای مجازی، کمرنگ شدن نقش حمایتی والدین بدلیل مشغله های فراوان معیشتی و کاهش منزلت نظام آموزشی به ویژه بعد از ایام کرونا می باشد.
پیشنهاد می شود دستگاه های اجرایی مرتبط نسبت به ایجاد کارگروه های تخصصی با بهره گیری از متخصصان حوزه اجتماعی و روانشناسی اقدام نمایند.
همچنین برگزاری کارگاه های آموزش مهارت های زندگی با تاکید بر حل مسئله برای دانش آموزان با بهره گیری از مشاوران توانمند، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به خانواده ها، برگزاری همایش های تخصصی برای عموم و بهره گیری از ظرفیت ماموستاهای دینی و سازمان های مردم نهاد در دستور کار قرار گیرد.
تدوین سند جامع پیشگیری از آسیب های اجتماعی به مثابه نقشه راه جهت اتخاذ رویکری جامع، علمی و بهره برداری از تمام ظرفیت های موجود با تاکید بر مشخصات فرهنگی _ اجتماعی خاص منطقه، تقسیم کار میان متولیان و وحدت رویه اقدامی اساسی و فوری بشمار می آید.
ناگفته پیداست که اقدام به خودکشی همچون سایر مسائل اجتماعی برآیند ترکیبی از علل می باشد و هیچ وقت نمی توان با قاطعیت یک عامل را بعنوان علت اصلی شیوع این آسیب در جامعه قلمداد کرد.
با این وجود می توان از عواملی نظیر بحران هویت، ضعف همبستگی اجتماعی، فقدان مهارت های حل مسئله و مدیریت احساسات، ناسازگاری اجتماعی، عدم تعادل میان انتظارات خانواده و خواستههای فرزندان، گروه همسالان، شکست عاطفی، مشکلات خانوادگی، عدم دریافت توجه، کمرنگ شدن نقش حمایتی والدین، استفاده افسار گسیخته شبکههای اجتماعی، مصرف مواد روان گردان صنعتی جدید و … را بعنوان عوامل موثر بر گرایش نوجوانان و جوانان به خودکشی بیان نمود اما آنچه در این بین به عنوان راهنما عمل می کند انجام یک کار پژوهشی اصیل توسط نخبگان بومی سطح شهرستان می باشد. نکته ای که بیشتر ضرورت این امر را توجیه می کند، افزایش کسانی است که در سن پایین اقدام به خودکشی نموده اند.
انتظار می رود مسئولین علی الخصوص دانشگاه های سطح شهرستان در این زمینه ورود پیدا کنند تا اگر قرار است مداخله ای صورت بگیرد مبتنی بر یافته های برآمده از سطوح مختلف جامعه به ویژه قشر آسیب پذیر باشد.
*دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
- سقز رووداو
- کد خبر 18851
- بدون نظر
- پرینت