اجتماعی, اخبار, سیاسی, ویژه خبری, یادداشت

در خانه اگر کس است، یک حرف بس است/ خاتمه فکرت و ختم سخن در باب تاریخ اورمیه و آذربایجان

نویسنده: دکتر اسماعیل شمس، پژوهشگر تاریخ

شاید در این سالها کمتر کسی به اندازه نگارنده مستندات متقن تاریخی را به شکل مستقیم از منابع دست اول درباره تاریخ آذربایجان و اورمیه روایت کرده باشد. از ذکر نام کردان آذربایجان در معاهده حذیفه بن یمان، فاتح مسلمان با فرمانروای آذربایجان در سال ۲۲هجری و مباحث مربوط به حکومت دیسم کردی در اردبیل تا روادیان تبریز و شدادیان اران و احمدیلیان مراغه و بسیاری مطالب دیگر در این کانال نقل شده است. هر آن‌کس که دنبال واقعیت تاریخی باشد با مطالعه چنین مباحثی از خیال‌اندیشی دست برمی‌دارد و بیش از این بر طبل تفرقه‌افکنی قومی و مذهبی و ترویج نفرت و نژادپرستی نمی‌پردازد؛ اما همچنانکه مولانا می‌گوید:

گفت هر مردی که باشد بدگمان

نشنود او راست را با صدنشان

هر درونی که خیال‌اندیش شد

چون دلیل آری خیالش بیش شد

چون سخن در وی رود علت شود

تیغ غازی دزد را آلت شود

پس جواب او سکوت است و سکون

هست با ابله سخن گفتن جنون

دوست دارم حسن ختام این مطلب یادی از مولوی ساکن در قونیه و شمس در تبریز و حسام‌الدین چلبی کردزبان و اهل اورمیه باشد که بذر محبت و همدلی در این سرزمین کاشتند و شاهکاری چون مثنوی و دیوان شمس آفریدند.چرا؟ زیرا آنان برای وصل آمده بودند نه فصل؛  و شعارشان این بود که:

ای بسا هندو و ترک همزبان

ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگرست

همدلی از همزبانی بهترست.

دریغا و افسوس که امروز در قلمرو اورمیه تا قونیه به جای آن نازنینان انسان‌اندیش، برخی کسان نشسته‌اند که همچون صهیونیستهای قرن پیش که فلسطین را ارض ازلی و ابدی و موعود یهودیان می‌دانستند، آذربایجان را خاک یک قوم می‌پندارند و در روز روشن از بازگرداندن دیگران به هندوستان و اقلیم کردستان حرف می‌زنند. در آنسو هم مرشد اعظم آنان که دست بر قضا گاه شعر مولوی هم می‌خواند، فریاد می‌زند که در ترکیه کردستانی وجود ندارد و هرکس دنبال کردستان است به اربیل و سلیمانیه برود. وجه تراژیک داستان آنجاست که جماعتی هم که خود را ایرانبانان و دوستداران تاریخ و فرهنگ ایرانشهر می‌دانند به جای مبارزه با این اراجیف بانگ سر می‌دهند که ایهاالناس! جایی به نام اقلیم کردستان وجود ندارد و آنجا آشورستان و کمی بالاترش ارمنستان و ضلع شرقی‌ترش هم گورانستان است و کردها آنجا را اشغال کرده‌اند.اصلاً کردستان و زبان کردی نامی بی‌مسماست و کلمه کرد هم در منابع تاریخی به معنای چوپان است. این قلم‌به‌دستان قداره‌بند همچون قصه‌سازان قدیم کردان را از جن و بی‌وطن و فراریان به کوهستان می‌دانند و منتقدان را هم به هر چیزی متهم و تهدید می‌کنند. در این شرایط یقین دارم که دیگر نه قلم “چوبین و بی‌تمکین” من که استدلال سقراط و استناد ارسطو هم نمی‌تواند چنین کسانی را به قرابت با حقیقت رهنمون شود. فرجام این تاریخ‌سازی جعلی و کردهراسی در مملکتی که ملک مشاع همگان است، روشن است.نسل‌کشی امروز غزه توسط زنگیان مست، نتیجه نوشته‌های تاریخ‌سازان یک قرن پیش است که فلسطین را خاک ابدی و ازلی قوم یهود می‌دانستند. من ۴۵ سال است که قلم به دست گرفته‌ام، اما هیچ وقت به اندازه امروز از این جماعت قلم‌به‌دست احساس خطر نکرده‌ام. باز همراه با مولوی می‌گویم:

بَدگُهَر را علم و فن آموختن

دادنِ تیغی به دَستِ راه‌زَن

تیغ دادن در کَفِ زنگیِ مَست

بِهْ که آید علم، ناکَس را به دَست

عِلم و مال و مَنصَب و جاه و قِران

فِتنه آمد دَر کَفِ بَدگوهران…

آنچه منصَب می‌کند با جاهلان

از فضیحت کِیْ کُنَد صد ارسلان…

حُکمْ چون در دست گمراهی فتاد

جاه پِندارید دَر چاهی فِتاد

ره نمی‌داند قَلاووزی کند

جانِ زشتِ او، جهان‌سوزی کند…

اَحمقان سرور شدستند و زِ بیم

عاقلان سرها کِشیده در گلیم

مولوی عالِم بدگهر قلم‌به‌دست را خطرناک‌تر از تیغ راهزن و زنگی مست می‌داند. من به عنوان نویسنده سوگند خورده‌ام هرگز قلم را در خدمت دروغ و جعل و نفرت‌پراکنی و تعصب نژادی و مذهبی و جداکردن مردم از هم قرار ندهم و تنها برای خودآگاهی تاریخی و ترویج اخلاق و انسانیت در سرزمینم بنویسم، اما اکنون احساس می‌کنم کاری از قلم مدافع مروت و مدارا برنمی‌آید و بنابراین از کسانی که هنوز می‌توانند،کاری دگر بکنند، می‌خواهم که نگذارند بذر نفرت و جدایی توسط قلم‌به‌دستان ناکَس کاشته شود.یقین بدانید فردا محصول آن را زنگیان مست تیغ به دستی درو خواهند کرد که به هیچ کس رحم نخواهند نمود. طوفان نمک دریاچه اورمیه از هیچ کس نمی‌پرسد تو ترکی یا کرد یا ارمنی و آشوری و نمک آن به چشم همه خواهد رفت. زلزله اگر بیاید سقف خانه را بر سر همه آوار می‌کند و دین و مذهب کسی برایش مهم نیست. پس لطفاً به فکر این خانه و ساکنان بی‌گناهش باشیم و با دست خود آن را بر سر خود و فرزندانمان خراب نکنیم. بدانیم که خیلی زود دیر می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *